آموزش کاربردی کسب و کار
اطلاعات بیشتر

فهرست مطالب

فرمول بازاریابی ماندگار: از جلب توجه تا خلق وفاداری

فرمول بازاریابی ماندگار یا Resonance Marketing از جلب توجه تا خلق وفاداری! یه لحظه وایسا… واقعاً دنبال چی‌ای تو بازاریابی؟

بذار همین اول یه سؤال ساده بپرسم:
تا حالا شده یه پست، یه برند یا یه محصول انقدر وایرال بشه که همه جا حرفش باشه، ولی چند روز بعد انگار کلاً از حافظه‌ی دنیا پاک شده؟
یا برعکس، شده یه برند باشه که خیلی سروصدا نکرده، ولی هر وقت اسمش میاد، یه حس خوب تو دلت شکل می‌گیره؟

فرمول بازاریابی ماندگار: از جلب توجه تا خلق وفاداری

فرق این دو تا چیه؟
یکی فقط جلب توجه کرده، اون یکی تونسته طنین بندازه تو دل مخاطب.

بازاریابی امروز، دیگه فقط این نیست که با یه هشتگ و یه ویدیو همه رو شوکه کنیم.
حقیقتش اینه که دیگه کسی دنبال برندای پر سر و صدا نیست.
همه دنبال برندای «با صدا» هستن. صدایی که بمونه. صدایی که حس بده. صدایی که وفاداری بسازه.

 اینجاست که می‌رسیم به یه مفهوم طلایی:
بازاریابی ماندگار؛ یعنی کاری کن که نه فقط دیده شی، بلکه به دل بشینی.

توی این مطلب قراره با هم یه مسیر واقعی رو قدم‌به‌قدم بریم:
از اون لحظه‌ای که مشتری برای اولین بار باهات آشنا می‌شه،
تا جایی که خودش بدون اینکه ازش بخوای، برندتو به بقیه معرفی می‌کنه!

و قراره همه‌چی رو ساده، کاربردی و بی‌حرف قلمبه سلمبه بگیم.
پس اگه آماده‌ای که از بازی وایرال‌ شدن بی‌هدف بیای بیرون و وارد دنیای برندهای موندگار بشی… بزن بریم.

مشاوره و اجرای بازاریابی کوانتومی

دیده شدن کافیه؟ نه همیشه!

خب… بذار خیلی رو راست بگم:

امروز همه دنبال «توجه»‌ن.
و خب حق هم دارن! بالاخره اگه کسی نبینه‌ت، نمی‌خره دیگه.
ولی یه فرق ریز هست که خیلیا نمی‌بیننش:

جلب توجه، مثل جرقه‌ست؛
ولی طنین، مثل آتیشه.

جلب توجه یعنی یکی بیاد، یه لحظه وایسه، یه لایک بزنه و بره.
طنین یعنی کاری کنی که یه چیزی تو دل مخاطب تکون بخوره؛
اون‌قدر که فردا دوباره برگرده، دوباره گوش بده، بخونه، بخواد، بمونه.

 مثال واقعی:

  • یه پست انگیزشی پر از فریاد و فونت درشت می‌ذاری، ۱۰کا ویو می‌گیری… ولی چند نفرشون واقعاً یادشون می‌مونه؟

  • ولی یه استوری ساده که توش یه خاطره از مشتری واقعی‌تو تعریف کردی، شاید فقط ۵۰ تا ریپلای بیاره، ولی همشون می‌گن:
    “دقیقا حس منم همین بود!”

اون دومیه یعنی رزونانس. یعنی طنین.

 چرا برندها به‌جای طنین، دنبال توجه می‌رن؟

چون توجه سریع‌تره.
چون ویو و لایک، عدد می‌ده.
چون وایرال شدن، حس موفقیت لحظه‌ای می‌ده.

ولی مگه می‌خوای یه کسب‌وکار لحظه‌ای باشی؟
اگه نه، پس بهتره یه چیزی بسازی که بمونه.

 چطور بفهمم برندم فقط توجه جلب می‌کنه یا داره طنین می‌ندازه؟

یه چک‌لیست ساده برات دارم. هر چی “بله”‌های بیشتری داشته باشی، یعنی نزدیک‌تری به بازاریابی ماندگار:

سوالبله / نه
آدم‌ها خودشون میان سراغت بدون تبلیغ مستقیم؟
مشتری‌ها حرف برندتو به بقیه می‌زنن؟
مخاطب موقع دیدن محتوای تو می‌گه “این دقیقاً برای منه!”؟
محتوای قدیمیت هنوز بازخورد داره؟
بعضی مشتری‌ها بیشتر از یه ساله باهاتن؟

توجه خوبه، ولی کافی نیست.
طنین، یعنی ارتباط. یعنی اعتماد. یعنی برندت تو دل آدم بمونه، نه فقط تو فیدش.

و خبر خوب اینه که ساختن طنین، فرمول داره. مرحله داره. ابزار داره.

مشاوره و اجرای بازاریابی کوانتومی

اصل طنین یعنی چی واقعاً؟

و چطوری توی ذهن و دل آدم‌ها جا می‌افته؟

بذار با یه تصویر شروع کنیم:

فرض کن یه نفر وسط یه جمع شلوغ، با صدای بلند داد می‌زنه:
«سلام من فلانی‌ام! بهترین خدماتو می‌دم! منو ببینین!»
همه یه لحظه برمی‌گردن نگاهش می‌کنن، بعد چند ثانیه از ذهنشون می‌ره. چون دادش زیاد بود، ولی دلش نبود.

حالا یه نفر دیگه هست، که کنار یه آدم می‌شینه، با صدایی آروم می‌گه:
«می‌دونی… منم دقیقاً همین حسو داشتم. واسه همین این محصول رو ساختم. برای تو. واسه آدمایی مثل خودم.»

و اون لحظه… یه چیزی تو دل طرف مقابل تکون می‌خوره.

 این یعنی طنین.

 تعریف ساده و قابل لمس:

طنین (رزونانس) یعنی:
وقتی یه پیام، یه جمله یا حتی یه حس، دقیقاً با چیزی در درون مخاطب هم‌فرکانس می‌شه.
نه با زور تبلیغ، نه با آمار عجیب، نه با ادعا.
بلکه با درک واقعی، زبان مشترک، و راست‌گویی انسانی.

 چرا طنین از تبلیغ قوی‌تره؟

چون آدم‌ها دیگه دنبال اطلاعات نیستن، دنبال حس فهمیده شدن هستن.

اگه بتونی نشون بدی که:

  • درد مخاطبتو می‌فهمی

  • حرفتو با زبان خودش می‌زنی

  • بدون ادا، فقط بهش کمک می‌کنی

اون موقع نه تنها بهت گوش می‌ده، بلکه بهت اعتماد می‌کنه، دنبالت می‌کنه، و حتی تو رو معرفی می‌کنه.

 یه مثال واقعی از طنین:

فرض کن دو تا برند کفش داریم:

برند اول می‌گه: «جدیدترین کفش با فناوری روز دنیا و طراحی پیشرفته»
برند دوم می‌گه: «کفشی که بعد از ده ساعت سر پا بودن، باز هم بهت حس آزادی می‌ده»

کدومش بیشتر می‌مونه؟
کدومش انگار برای یه آدم واقعی ساخته شده؟

دومی طنین داره. چون درد، نیاز و حس مخاطب رو به زبان خودش گفته.

 چطور برای برند خودت طنین بسازی؟

  1. مخاطب رو درست بشناس، نه حدس بزن
    به‌جای اینکه بگی «مخاطب من همه‌ن»، برو دنبال شناخت دقیق:
    اسمش چیه؟ روزش چجوری می‌گذره؟ از چی می‌ترسه؟ دنبال چیه؟

  2. زبانت رسمی و بی‌روح نباشه؛ انسانی باشه
    توی متن‌هات، استوری‌هات، ویدیوها… باهاش حرف بزن، نه از بالا. نه با شعار. با جمله‌هایی که ممکنه خودش گفته باشه.

  3. درد واقعی رو هدف بگیر، نه ویژگی محصولو
    مشتری نخریده که فقط «یه اپلیکیشن خوب» داشته باشه. خریده که «وقت کمتری ازش تلف شه» یا «استرس نداشته باشه».

  4. یه پیام مرکزی داشته باش که همیشه تکرار شه، ولی نخ نما نشه
    پیام تو باید اون‌قدر به دردش بخوره که با شنیدنش، بگه: «آره… این منم!»

 پیدا کردن طنین برندت

جواب این سه سؤال رو برای برندت بنویس:

  1. مشتری من قبل از خرید من، چه مشکلی داشته که نمی‌ذاشت راحت بخوابه؟

  2. اگه بخواد درباره من یه جمله به دوستش بگه، چی می‌گه؟

  3. بعد از استفاده از محصول یا خدمات من، چه تغییری توی زندگی یا احساسش ایجاد می‌شه؟

اگه این جواب‌ها واقعی باشن، همون‌ها می‌شن پیام‌های طنین‌دار تو.

مشاوره و اجرای بازاریابی کوانتومی

داستان، نه شعار

 چرا داستان؟ چون مغز ما با داستان زندگی می‌کنه

واقعاً چرا باید داستان بگیم؟ چون مغز آدمیزاد با داستان، وصل می‌شه.
شعار می‌گه «ما بهترینیم»
ولی داستان می‌گه «ما چرا این مسیر رو شروع کردیم، چی دیدیم، چی حس کردیم… و چرا الان اینجاییم.»

آدم‌ها به شعار شک می‌کنن.
اما وقتی داستانی می‌شنون که انگار شبیه زندگی خودشونه، گوش می‌دن، باور می‌کنن، حس می‌گیرن، و از همه مهم‌تر: یادشون می‌مونه.

 تفاوت شعار و داستان واقعی:

شعارداستان
کیفیت بی‌نظیر«ما این محصول رو ساختیم چون خودمون خسته بودیم از چیزایی که زود خراب می‌شن.»
سریع‌ترین خدمات بازار«یادمه یه بار مشتری‌مون تماس گرفت، ۱۰ شب بود، ولی ما با پیک شخصی براش فرستادیم. اون شب فقط یه سفارش نبود.»
ما به مشتری اهمیت می‌دیم«یکی از مشتری‌هامون گفت: “برای اولین بار حس کردم یه برند واقعاً حرف منو می‌فهمه.”»

از کجا داستان پیدا کنیم؟

نه، لازم نیست تو داستان تخیلی بسازی.
تو همین تجربه‌های واقعی روزمره‌ات کلی داستان هست:

  • اولین خریدی که کردی

  • اولین فیدبک منفی که گرفتی

  • روزی که محصولت شکست خورد

  • روزی که یکی از مشتری‌هات یه پیام تشکر فرستاد که اشکتو درآورد

همونا می‌شن روایت برندت. چیزی که مشتری باهاش ارتباط برقرار می‌کنه.

 یه داستان خوب برند، باید این ۳ تا ویژگی رو داشته باشه:

  1. واقعی باشه — نه لاف، نه اغراق

  2. احساسی باشه — حس مشترک ایجاد کنه (ترس، امید، خستگی، اشتیاق…)

  3. مربوط به مخاطب باشه — یعنی مخاطب حس کنه «این داستان درباره منه»

 تمرین عملی برای تو:

بشین و به این ۳ سؤال جواب بده:

  • چی شد اصلاً این کار رو شروع کردی؟ (نه جواب رسمی، واقعیشو بگو!)

  • بدترین روز کارت کی بود؟ چرا؟

  • یکی از بهترین لحظه‌هایی که یه مشتری لبخند زد یا پیام داد کی بود؟

از همین‌ها می‌تونی یه داستان ساده و کوتاه بسازی و توی وب‌سایت، صفحه درباره ما، استوری، یا حتی بسته‌بندی محصولت استفاده کنی.

 یه مثال واقعی:

برند نیویورک تایمز توی یه کمپین ساده، فقط داستان کوتاه می‌نوشت از زندگی آدم‌های عادی، مثل:
«این مرد هر روز ساعت ۷ صبح برای نوه‌اش داستان می‌خونه، حتی وقتی خودش مریضه.»

و زیرش می‌نوشت:
ما به داستان‌هایی اهمیت می‌دیم که زندگی می‌سازن. مثل شما.

چی شد؟ کلی اشتراک فروخت. چرا؟ چون گفت: «من تو رو می‌بینم.»اگر برندت بتونه داستان تعریف کنه، دیگه نیاز نیست فریاد بزنه.
آدم‌ها خودشون صداشو می‌شنون.

طنین تکرار نمی‌خواد، عمق می‌خواد

(چطور بدون فریاد زدن، توی ذهن و دل مشتری بمونی؟)

 بذار با یه سوال شروع کنیم:

تا حالا شده یه برند، فقط یه جمله بگه ولی اون جمله بره توی مخ‌ت و دیگه بیرون نیاد؟
نه چون صد بار تکرارش کرده، نه چون روی بیلبورد هر خیابون بوده…
بلکه چون یه‌جور خاصی گفتش که انگار با تو بود. واسه تو بود.

اینه فرق عمق با تکرار.

 تبلیغی که فقط تکرار می‌شه، می‌شه نویز.

 ولی پیامی که درست تو دل بخوره، می‌شه طنین.

بیشتر برندها یه پیامو صد بار می‌گن.
ولی برندهای عمیق، یه پیام درست رو یه بار، به شیوه درست می‌گن…
و مشتری خودش صد بار براش تکرار می‌کنه!

 طنین واقعی چطوری ساخته می‌شه؟

نه با بودجه زیاد.
نه با فالوور بالا.
نه با تخفیف دیوونه‌کننده.

با این ۳ اصل ساده:

1. پیام روشن، مشخص، قابل لمس

یعنی چی؟
یعنی اگه مشتری فقط یه بار صداتو شنید، بفهمه «تو کی هستی، برای کی هستی، و چه مشکلی رو حل می‌کنی؟»

 مثال خوب:
«ما کفش‌هایی می‌سازیم برای کسایی که کل روز روی پاشونن.»
(نه: «تولیدکننده پیشرو کفش با بهره‌گیری از فناوری نوین…»)

2. تکرار مفهومی، نه لفظی

یعنی به‌جای اینکه یه جمله رو هی عین‌به‌عین تکرار کنی، همون معنا رو تو قالب‌های مختلف بریز:

  • یه بار توی داستان مشتری بگو

  • یه بار توی عکس محصول

  • یه بار توی توضیح خدمات

  • یه بار توی محتوای آموزشی

وقتی یه مفهوم، توی جاهای مختلف، با فرم‌های مختلف تکرار می‌شه، می‌ره تو ناخودآگاه مخاطب. بدون اینکه حس کنه داری تبلیغ می‌کنی.

3. انسجام در همه‌چی

یعنی لحن برند، طراحی، پاسخ‌گویی، ایمیل، بسته‌بندی…
همه باید با یه صدا حرف بزنن.
طنین وقتی ایجاد می‌شه که مشتری حس کنه برندت واقعیه، یکنواخته، دروغ نمی‌گه.

 مثال:
برندت توی استوری‌ها صمیمیه، ولی تو سایتش رسمی و خشک؟ مخاطب گیج می‌شه.
و جایی که گیجی بیاد، طنین قطع می‌شه.

 تمرین واقعی برای تو:

بشین و فقط با خودت اینو بنویس:

اگه قرار بود فقط یه جمله درباره برندم تو ذهن مخاطب بمونه، اون جمله چی بود؟

اگه اون جمله:

  • ساده‌ست

  • ملموسه

  • حس ایجاد می‌کنه

  • مخصوص یه آدم خاصه (نه همه)

تبریک! اولین طنین برندتو ساختی.

طنین چیزی نیست که با پول ساخته بشه،
طنین با فهم، با وضوح و با صداهای واقعی ساخته می‌شه.

و وقتی طنین اتفاق بیفته، برندت حتی وقتی حرف نمی‌زنه، شنیده می‌شه.

مشاوره و اجرای بازاریابی کوانتومی

بازاریابی طنین‌دار،آرام ولی عمیق و ماندگار

 صادقانه؟ این مسیر کندتر از اونیه که تبلیغات بهمون یاد دادن

اگه دنبال نتایج یه‌شبه‌ای، مثل بالا رفتن فالوئر تو یه کمپین یا ترکوندن یه پست توی اکسپلور هستی…
ممکنه بازاریابی رزونانسی ناامیدت کنه. چون به ظاهر کند میاد.

ولی فرقش اینجاست:

  • وایرال شدن، مثل آتیش زدن برگ خشکه؛ سریع روشن می‌شه، سریع هم خاموش.

  • طنین، مثل روشن کردن زغال درست‌حسابیه؛ شاید اولش دیر بجوشه، ولی ساعت‌ها گرم نگه‌می‌داره.

 بازاریابی رزونانسی چی می‌سازه؟

  1. مشتری‌هایی که می‌مونن، نه فقط می‌خرن

  2. مخاطب‌هایی که خودشون معرف برندت می‌شن

  3. اعتماد ارگانیک (نه اون اعتمادی که با تبلیغ اجباری ساخته می‌شه)

  4. درآمد پایدار، نه وابسته به کمپین بعدی

 بذار برات یه تصویر واقعی بسازم:

دو تا برند لباس رو تصور کن:

  • برند A ماهی ۵۰ میلیون می‌فروشه، ولی ۸۰٪ مشتری‌ها فقط یه بار خرید می‌کنن

  • برند B ماهی ۳۰ میلیون می‌فروشه، ولی ۶۰٪ مشتری‌ها هر ماه برمی‌گردن

۶ ماه بعد، کدومش با یه تیم کوچیک‌تر و هزینه‌ی تبلیغ کمتر، پول بیشتری درمیاره؟
 برند B — چون مشتری‌هاش خودشون تبدیل به سرمایه شدن.

 چرا بیشتر برندها وسط راه طنین رو ول می‌کنن؟

  • چون هنوز اسیر «عددای ظاهری» هستن (ویو، فالوئر، ایمپرشن)

  • چون نمی‌دونن باید چی رو اندازه بگیرن

  • چون هنوز صبر نکردن تا اعتماد تبدیل به ترافیک و خرید بشه

 چیکار کنیم که صبر کنیم، ولی هوشمندانه؟

  1. معیار درست انتخاب کن:
    به‌جای لایک، دنبال این باش ببینی:

    • چند نفر باز می‌گردن؟

    • چقدر زمان تو سایتت یا پیجت می‌مونن؟

    • آیا حرفت رو برای بقیه هم تعریف می‌کنن؟

  2. داشبورد رشد آهسته بساز:
    یه فایل ساده که هر ماه بررسی می‌کنی:

    • تعداد خرید تکراری

    • تعداد معرفی از طرف مشتری قدیمی

    • افزایش CLV (ارزش طول عمر مشتری)

  3. محتوای عمیق، دوره‌ای بساز:
    مثل چی؟

    • یه سری پست آموزشی با داستان‌های واقعی

    • خبرنامه‌ای که حس انسان بودن برندتو منتقل کنه

    • پیامی که حتی اگه الان نتیجه نده، ذهن مخاطب رو آماده کنه برای هفته‌ی بعد

کسی که دنبال طنین می‌ره، اولش ممکنه کند بره.
ولی بعد از یه مدت، دیگه محتاج فریاد نیست. چون مردم خودشون صداشو پخش می‌کنن.

بازاریابی عمیق، مثل درختیه که آروم ریشه می‌فرسته… ولی وقتی بالا اومد، دیگه با هر باد نمی‌لرزه.

چطور بازاریابی طنین‌دار رو اجرا کنیم؟

(ابزار، فرآیند، مسیر واقعی برای عمل)تا اینجا فهمیدیم:

  • فقط دیده شدن کافیه نیست

  • پیام باید عمیق باشه، نه فقط پر سر و صدا

  • طنین ساختنیه، نه خریدنی

  • رشدش کندتره، ولی موندگاره

حالا سؤال بزرگ اینه:

خب، منِ صاحب کسب‌وکار، دقیقاً چیکار باید بکنم؟

 قدم به قدم اجرای بازاریابی رزونانسی:

 ۱. شناخت واقعی مشتری (نه حدس و گمان)

چیکار کنیم؟

  • با ۵ تا مشتری واقعی تماس بگیر، ازشون بپرس:

    • چی باعث شد از ما خرید کنی؟

    • قبلش دنبال چی بودی؟ از چی خسته بودی؟

    • اگه بخوای ما رو به کسی معرفی کنی، چی می‌گی؟

 ابزار پیشنهادی:

  • Typeform یا Google Form برای نظرسنجی

  • Google Meet یا واتساپ برای مصاحبه واقعی

 ۲. ساخت «پیام مرکزی برند» بر اساس درد مخاطب

مثال:

 ما بهترین پلتفرم آموزش آنلاینیم
 ما کمک می‌کنیم معلم‌ها بدون دردسر کلاس مجازی بسازن

🔧 ابزار کمکی:
فرم «پیام ۵ ثانیه‌ای» بنویس:
«ما کمک می‌کنیم [چه کسی] که [با چه مشکلی روبروئه] بتونه [چه تغییری ایجاد کنه]»

 ۳. طراحی مسیر تجربه مشتری (از اولین تماس تا وفاداری)

ببین مشتری از لحظه‌ای که باهات آشنا می‌شه تا وقتی دوباره خرید می‌کنه، دقیقاً چه مراحلی رو طی می‌کنه.

 ابزار کمکی:

  • کشیدن Customer Journey Map

  • بررسی نقاط درد، نقاط لذت، لحظه‌های تصمیم‌گیری

 ۴. تولید محتوای طنین‌دار (نه فقط پست خوشگل)

چیکار کنیم؟

  • استوری از پشت‌صحنه برندت بذار

  • پست تجربیات مشتری بذار

  • جواب واقعی بده به سوال‌هایی که همیشه توی ذهن مشتری هست

  • آموزش بده، الهام بده، قصه بگو!

 ابزار تولید:
Canva، Notion، Substack (برای خبرنامه)، Loom (برای ویدیو)

 ۵. سیستم‌سازی برای حفظ رابطه

طنین وقتی ارزش داره که ادامه پیدا کنه، نه یه‌بار اتفاق بیفته.

چیکار کنیم؟

  • اتوماسیون ایمیل با محتوای داستانی

  • پیامک شخصی‌سازی‌شده بعد از خرید

  • یادآوری تعامل (مثل تبریک تولد، یا سالگرد خرید اول مشتری!)

 ابزار کمکی:

  • MailerLite / Sender / Brevo (برای ایمیل)

  • CRMهای ساده مثل دیدار، hubspot، Zoho

 ۶. اندازه‌گیری درست و پیوسته

همون‌طور که گفتیم، معیار موفقیت این مدل، «ویو و فالوئر» نیست.

باید ببینی:

  • چند نفر دوباره خرید کردن؟

  • چقدر معرفی داشتی بدون تبلیغ؟

  • چقدر وقت روی محتوای تو می‌گذرونن؟

  • CLV (ارزش طول عمر مشتری) داره رشد می‌کنه یا نه؟

 ابزارها:

  • Google Analytics

  • Hotjar برای ردیابی رفتار کاربر

  • داشبورد اکسل ساده با این ۳ ستون: «مشتری جدید، تکراری، معرفی‌شده»

تو نیازی به بودجه بزرگ یا تیم حرفه‌ای نداری؛
فقط لازمه صادق باشی، خوب گوش بدی، و پیامت رو برای آدم واقعی بسازی.

اگه اینا رو اجرا کنی، حتی با یه تیم کوچیک، برندت شروع می‌کنه به طنین انداختن…
و صداش رو از جاهایی می‌شنوی که انتظارش رو نداشتی.

مشاوره و اجرای بازاریابی کوانتومی

چک‌لیست کاربردی برای شروع بازاریابی ماندگار

بعد از این همه گفت‌وگو، تمرین و مثال، حالا وقتشه یه نفس عمیق بکشیم و همه‌چی رو جمع کنیم تو یه تصویر ساده و قابل اجرا.

 یادمون بمونه:

بازاریابی ماندگار یعنی ساختن رابطه، نه فقط جلب توجه.
یعنی برندت صدا داشته باشه، ولی فریاد نزنه.
یعنی پیام تو بره تو دل مخاطب، نه فقط توی فیدش.

چک‌لیست کاربردی شروع بازاریابی طنین‌دار:

۱. مشتریت رو واقعی بشناس

☐ حداقل با ۳ تا مشتری واقعی تماس گرفتم یا نظرشون رو پرسیدم؟
☐ فهمیدم درد، نیاز، و انگیزه اصلی خریدشون چی بوده؟

۲. یه پیام مرکزی ساختم؟

☐ می‌تونم در یک جمله ساده بگم “من کی‌ام، برای کی‌ام، و چه مشکلی رو حل می‌کنم”؟
☐ این پیام واقعاً برای مخاطب قابل درکه، یا هنوز پر از کلمات قشنگه؟

۳. محتوای من قصه داره؟

☐ حداقل یک داستان واقعی درباره خودم، مشتری‌هام یا شروع کارم منتشر کردم؟
☐ مخاطب بعد از دیدن محتوای من، حس می‌کنه “منو می‌فهمن”؟

۴. طنین ساختم، یا فقط دارم تکرار می‌کنم؟

☐ لحن برندم توی همه‌جا یکدسته؟
☐ پیامم با فرمت‌های مختلف گفته شده، نه فقط با یک متن ثابت؟

۵. رشد آهسته ولی عمیق رو دارم می‌سنجَم؟

☐ معیار CLV یا نرخ بازگشت مشتری‌هام رو بررسی می‌کنم؟
☐ به جای اینکه فقط دنبال لایک باشم، دنبال ایجاد رابطه‌ام؟

۶. برند من حس داره؟

☐ اگه برندم یه آدم بود، چه شخصیتی داشت؟
☐ مشتری حس می‌کنه با یه انسان در ارتباطه، نه با یه لوگو؟

«طنین، یعنی مشتری بعد از خاموش شدن تبلیغ تو، هنوز حرفتو به یاد داشته باشه.»

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از

0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x