چی باعث میشه پروپوزال کاری تو نادیده گرفته بشه؟فرض کن یه کارفرما دنبال کسی میگرده که یه مشکل اساسی رو براش حل کنه. حالا تو با کلی انگیزه، یه ایمیل یا پیام میفرستی که مثلاً:
“سلام، من توی این کار مهارت دارم، فلان تجربه رو دارم، و خوشحال میشم باهاتون همکاری کنم.”
و بعد… هیچ اتفاقی نمیافته!
نه جوابی، نه یه “بذار فکر کنم”، نه حتی یه seen خشک و خالی! انگار پروپوزالت رفته تو یه چاه عمیق دیجیتالی که ازش راه برگشتی نیست. چرا؟ چون پیشنهادت دقیقاً شبیه هزار تا پیشنهاد دیگهای بود که کارفرما قبلاً دیده!
🔹 خبر خوب اینه که مشکل از مهارت تو نیست، از نحوهی ارائهی پیشنهادته.
🔹 خبر بهتر اینه که قراره یاد بگیری چطور یه پروپوزال کاری بنویسی که نهتنها خونده بشه، بلکه کارفرما بهت جواب بده و بگه: “همین آدمو میخوام!”
پس بیاین یاد بگیریم چطور یه پروپوزال کاری حرفهای، جذاب و قانعکننده بنویسیم که پیشنهاداتتو به قراردادهای واقعی تبدیل کنه.
پروپوزال کاری دقیقاً چیه و چرا اینقدر مهمه؟
خب، حالا که فهمیدیم چرا بعضی پروپوزالها همون لحظه اول میرن تو آرشیو یا بدتر، حتی دیده نمیشن، بیایم ببینیم اصلاً پروپوزال کاری چیه و چرا باید بلدش باشیم؟
یه پروپوزال کاری چیزی بیشتر از یه معرفی سادهست. یه پیشنهاد حرفهایه که توش به طرف مقابل میگی:
چه مشکلی داره
چرا تو بهترین آدمی هستی که میتونه این مشکل رو حل کنه
چطور قراره این کارو انجام بدی
نتیجهی نهایی چی میشه
اما بزار یه مثال برات بزنم:
پروپوزال کاری مثل خواستگاریه!
فرض کن رفتی خواستگاری و همون لحظه اول به طرف مقابل بگی:
“سلام، من آدم خوبیام، قصد ازدواج دارم، اینم مهریه، اینم شناسنامهم، بیا بریم عقد کنیم!”
خب، احتمالاً جوابش یه لبخند زورکیه و بعدشم یه جواب سربالا! چون یه پیشنهاد خوب باید به درستی ارائه بشه.
یه خواستگاری درستوحسابی باید اینجوری باشه:
- اول خودتو معرفی میکنی، یه تصویر از شخصیتت میدی.
- بعد میگی چرا فکر میکنی این رابطه قراره خوب باشه.
- بعد از اون، آیندهای که تصورش کردی رو توضیح میدی.
- و در آخر، پیشنهاد نهایی رو میدی.
حالا برگردیم به پروپوزال کاری! کارفرما دقیقاً همین مسیر رو طی میکنه. اگه تو همون اول کار فقط لیست مهارتاتو بفرستی، شبیه بقیهای. ولی اگه مشکل کارفرما رو بفهمی، یه تصویر قانعکننده ارائه بدی و نشون بدی که دقیقاً میدونی چطور مشکلشو حل کنی، اونوقته که پیشنهادت جدی گرفته میشه!چرا پروپوزال انقدر مهمه؟
🔹 چون این همون چیزیه که باعث میشه پروژه بگیری یا کلاً نادیده گرفته بشی!
🔹 چون فقط یه لیست از مهارتها کافی نیست، باید دلیل قانعکنندهای داشته باشی که چرا تو بهترین گزینهای.
🔹 چون کارفرما وقت نداره بشینه توی کلی پیام و رزومه بچرخه، اگه پروپوزالت قانعکننده نباشه، میره سراغ نفر بعدی.
🔹 چون پروپوزال یه جور مذاکره است، اگه حرفهای باشه، حتی میتونی قیمت بالاتری هم بگیری.
چطور یه پروپوزال کاری بنویسیم که کارفرما نتونه ردش کنه؟
خب، پروپوزال نوشتن مثل یه معجون جادویی نیست که یکی دو تا کلمه توش بریزی و معجزه بشه. اما اگه یه ساختار درست و استاندارد داشته باشه، شانس قبولیش چند برابر میشه.
یه پروپوزال کاری حرفهای این بخشها رو داره:
عنوان جذاب – اولین چیزی که کارفرما میبینه!
خلاصهی اجرایی – یه نگاه کلی به پیشنهادت.
بیان مسئله و راهحل پیشنهادی – چرا این پروژه مهمه و چطوری قراره حلش کنی؟
مراحل اجرا و زمانبندی – قراره چیکار کنی و چقدر طول میکشه؟
بودجه و هزینهها – چقدر قراره خرج بشه؟
دربارهی تو – چرا تو بهترین گزینهای؟
دعوت به اقدام (Call To Action) – کارفرما باید بعد از خوندن این پروپوزال چیکار کنه؟
حالا بیا هر بخش رو یه جور واقعی و کاربردی بنویسیم.
عنوان جذاب – چطور از همون اول جذبش کنیم؟
🔹 کارفرما اول چی میبینه؟ عنوان!
🔹 یه عنوان خستهکننده = پروپوزال خونده نمیشه.
🔹 یه عنوان هوشمندانه = کارفرما کنجکاو میشه ببینه چی گفتی.
مثالهای خوب برای عنوان:
- “افزایش ۳۰٪ فروش شما در ۳ ماه – پیشنهاد اختصاصی برای [نام شرکت]”
- “چطور میتونیم با کمترین هزینه، سایت شما رو به رتبه ۱ گوگل برسونیم؟”
- “طراحی برند شما با سبکی که مشتریانتون عاشقش بشن!”
مثالهای بد برای عنوان:
- “پیشنهاد همکاری برای پروژه شما” (خیلی کلیشهای و خستهکنندهست!)
- “رزومه و پیشنهاد قیمت من” (رزومه جای دیگهست، اینجا باید پروپوزال باشه.)
عنوان رو کمی نتیجهمحور بنویس. به جای اینکه بگی “من اینو انجام میدم”، بگو “نتیجهای که قراره بگیری اینه!”
خلاصهی اجرایی – یه نگاه سریع به کل پروپوزال
اینجا جاییه که کارفرما باید تو همون چند جملهی اول بفهمه که این پروپوزال ارزش خوندن داره یا نه!
اگه این بخش خستهکننده یا نامفهوم باشه، کارفرما احتمالاً بقیهی پروپوزال رو نمیخونه.
یه خلاصهی خوب باید کوتاه، واضح و نتیجهمحور باشه!
چطور یه خلاصهی اجرایی خوب بنویسیم؟
۱. مشکل رو سریع تعریف کن! (چرا این پروژه مهمه؟)
۲. بگو قراره چیکار کنی! (راهحل چیه؟)
۳. نتیجهی نهایی رو نشون بده! (بعد از اجرای این پروژه چه تغییری ایجاد میشه؟)
اینجا نباید همهی جزئیات رو توضیح بدی، فقط یه نگاه کلی به کار بده.
مثالهای خوب از خلاصهی اجرایی:
مثال ۱ – برای یه پروژهی طراحی سایت:
“وبسایت شما اولین چیزییه که مشتریان میبینن، و اگه تو همون چند ثانیهی اول نتونن باهاش ارتباط بگیرن، ممکنه دیگه برنگردن! ما توی این پروژه قراره یه سایت سریع، جذاب و کاربردی برای شما طراحی کنیم که هم تجربهی کاربری فوقالعادهای داشته باشه، هم توی گوگل بهتر دیده بشه و در نهایت، فروشتون رو افزایش بده.”
مثال ۲ – برای یه کمپین تبلیغاتی:
“برند شما پتانسیل دیده شدن بیشتری داره، ولی تبلیغات نامناسب باعث شده کلی هزینه کنید، بدون اینکه نتیجهی خوبی بگیرید. ما توی این کمپین تبلیغاتی، یه استراتژی هدفمند میچینیم که مخاطبای واقعی رو به سمت شما بیاره، بدون اینکه هزینهی اضافی بپردازید!”
مثال ۳ – برای تولید محتوا:
“محتوای شما باید هم برای مخاطب جذاب باشه، هم برای گوگل! ما قراره یه برنامهی محتوایی بچینیم که توش هم سئوی سایتتون قویتر بشه، هم خوانندهها بیشتر درگیر بشن و در نهایت، نرخ تبدیل (conversion rate) شما بالا بره.”
اشتباهاتی که نباید توی خلاصهی اجرایی انجام بدی:
خیلی طولانی و خستهکننده ننویس! (یه خلاصه باید کوتاه و سریع باشه.)
کلیگویی نکن! (نگو “ما یه سایت عالی براتون طراحی میکنیم”، دقیق بگو چه فایدهای داره!)
بدون نتیجه ننویس! (کارفرما باید بفهمه که این پروژه چطوری بهش کمک میکنه.)
بیان مسئله و راهحل پیشنهادی – چرا این پروژه مهمه و تو چطور قراره حلش کنی؟
اینجا همون جاییه که باید کارفرما رو کاملاً قانع کنی که این پروژه ارزش داره، مشکلش چیه و تو دقیقاً همون کسی هستی که میتونه این مشکل رو حل کنه!
چطور یه بیان مسئلهی قوی بنویسیم؟
۱. مشکل رو واضح توضیح بده (کارفرما باید حس کنه دقیقاً مشکلشو درک کردی.)
۲. بگو چرا این مشکل مهمه (چه ضرری داره؟ اگه حل نشه چی میشه؟)
۳. راهحل خودتو پیشنهاد بده (چطوری میخوای این مشکل رو حل کنی؟)
۴. بگو چرا تو بهترین گزینهای (چی باعث میشه راهحل تو بهتر از بقیه باشه؟)
مثالهای واقعی برای بیان مسئله و راهحل پیشنهادی
مثال ۱ – برای طراحی سایت:
مسئله:
“سایت فعلی شما قدیمی شده و سرعت لود پایینش باعث شده کاربرا خیلی سریع ازش خارج بشن. علاوه بر این، طراحی غیراصولی باعث شده که نرخ تبدیل شما پایین بیاد، یعنی بازدیدکنندهها به مشتری تبدیل نمیشن.”
راهحل پیشنهادی:
“ما یه سایت مدرن، سریع و ریسپانسیو (مخصوص موبایل و دسکتاپ) طراحی میکنیم که نهتنها تجربه کاربری رو بهتر کنه، بلکه با رعایت اصول سئو باعث بشه توی گوگل هم رتبهی بهتری بگیرید و فروش شما بیشتر بشه.”
مثال ۲ – برای تبلیغات دیجیتال:
مسئله:
“شما هزینهی زیادی برای تبلیغات میپردازید، اما مخاطبای واقعیتون جذب نمیشن. این یعنی یا تبلیغات درست هدفگیری نشده، یا پیام درستی به مخاطب داده نمیشه.”
راهحل پیشنهادی:
“ما یه استراتژی تبلیغاتی مبتنی بر داده طراحی میکنیم که تبلیغات شما رو فقط به دست کسایی برسونه که واقعاً به خدماتتون نیاز دارن. این کار باعث میشه هزینههای اضافی حذف بشه و بازدهی تبلیغاتتون چند برابر بشه.”
مثال ۳ – برای تولید محتوا:
مسئله:
“وبلاگ شما پر از محتوای پراکنده و بدون استراتژیه. هیچ برنامهی منسجمی برای تولید محتوا وجود نداره و همین باعث شده بازدیدکنندهها در سایت نمونن و رتبهی شما در گوگل پایین بیاد.”
راهحل پیشنهادی:
“ما یه استراتژی محتوایی حرفهای براتون میچینیم که شامل تولید مقالههای سئو شده، بهینهسازی محتوای قدیمی و تبلیغ محتوای جدید باشه. این کار باعث افزایش بازدید ارگانیک سایتتون و جذب مشتریای هدف میشه.”
اشتباهاتی که نباید توی این بخش مرتکب بشی:
کلیگویی نکن! (مثلاً نگو “من میتونم سایت شمارو بهتر کنم”، دقیقاً بگو چطوری؟)
فقط مشکل رو نگفت، راهحل بده! (اگه فقط مشکل رو بگی بدون راهحل، کارفرما قانع نمیشه.)
بدون دلیل نگو که تو بهترین گزینهای! (اگه میگی “ما بهترینیم”، باید ثابت کنی چرا!)
چرا این بخش انقدر مهمه؟
اگه این بخش خوب نوشته بشه، کارفرما متوجه ارزش کار تو میشه.
نشون میده که تو مشکل رو کاملاً درک کردی و یه راهحل عملی براش داری.
باعث میشه که پیشنهادت تو ذهن کارفرما متمایز بشه از بقیهی رقبا.
زمانبندی و مراحل اجرا – قراره چیکار کنی و چقدر طول میکشه؟
خب، تا اینجا کارفرما رو قانع کردیم که مشکل چیه و راهحل ما چطوره. اما یه چیز هنوز مبهمه:
“این پروژه قراره دقیقاً چطوری و در چه زمانی انجام بشه؟”
هیچکس دوست نداره پول بده و ندونه کی قراره نتیجه بگیره!
اگه کارفرما احساس کنه برنامهی زمانی پروژه شفاف نیست، ممکنه بهت اعتماد نکنه.
یک جدول زمانبندی مشخص = افزایش احتمال بستن قرارداد!
چطور یه برنامهی زمانی حرفهای بنویسیم؟
۱. پروژه رو به مراحل کوچکتر تقسیم کن (تا کارفرما بدونه دقیقاً قراره چی بشه.)
۲. برای هر مرحله یه زمان مشخص کن (نباید کلیگویی کنی، مثلاً “چند هفته” جواب نمیده.)
۳. انعطافپذیر باش، ولی نه زیاد! (یعنی طوری برنامه بریز که اگه یه تأخیری پیش اومد، کل پروژه از هم نپاشه.)
میتونی زمانبندی رو هم بهصورت لیستی بنویسی، هم جدولی، بستگی به نوع پروژه داره.
مثالهای واقعی از زمانبندی و مراحل اجرا
مثال ۱ – طراحی سایت
🔹 هفته ۱: بررسی نیازهای شما + طراحی اولیه (Wireframe)
🔹 هفته ۲-۳: طراحی رابط کاربری (UI) و تایید نسخه نهایی
🔹 هفته ۴-۵: پیادهسازی سایت و تست فنی
🔹 هفته ۶: تحویل نهایی + آموزش مدیریت سایت
مثال ۲ – تبلیغات دیجیتال
🔹 روز ۱-۳: بررسی وضعیت فعلی تبلیغات و هدفگذاری
🔹 روز ۴-۷: طراحی بنرها و متون تبلیغاتی
🔹 هفته ۲: اجرای کمپین و شروع مانیتورینگ نتایج
🔹 هفته ۳-۴: بهینهسازی تبلیغات برای بازدهی بیشتر
🔹 هفته ۵: ارائه گزارش نهایی و پیشنهادات آینده
مثال ۳ – تولید محتوا
🔹 هفته ۱: تحقیق کلمات کلیدی + تدوین استراتژی محتوا
🔹 هفته ۲: تولید و انتشار ۵ مقالهی سئو شده
🔹 هفته ۳: تحلیل نتایج و بهینهسازی مقالات
🔹 هفته ۴: گزارش عملکرد و پیشنهادات بعدی
اشتباهات رایج در نوشتن جدول زمانی
“پروژه بین ۱ تا ۳ ماه طول میکشه” → (خیلی مبهمه! یه بازهی دقیق بده.)
“زمان اجرا بستگی به شرایط دارد” → (همهی پروژهها بستگی به شرایط دارن، اما تو باید یه چارچوب ارائه بدی!)
“در اولین فرصت تحویل داده میشود” → (اولین فرصت یعنی چی؟ دو روز؟ دو هفته؟ دو ماه؟ کارفرما گیج میشه!)
یک برنامهی زمانی واضح و حرفهای نشون میده که چقدر برنامهریزی داری و چقدر کاربلدی.
هزینهها و بودجه – چقدر قراره خرج بشه؟
خب، کارفرما تا اینجا قانع شده که مشکل داره، راهحل تو مناسبه، و برنامهی اجراییت منطقیه. حالا یه سوال مهم پیش میاد:
“خب این کار چقدر هزینه داره؟”
اگه این بخش رو شفاف ننویسی، کارفرما ممکنه فکر کنه قیمتت غیرمنطقیه و پیشنهادتو رد کنه.
اگه فقط یه عدد کلی بدی، ممکنه حس کنه داری قیمت الکی میگی.
یه بخش مالی شفاف و تفکیکشده، هم حرفهایتره، هم احتمال مذاکره رو بیشتر میکنه.
چطور قیمتگذاری کنیم که کارفرما قانع بشه؟
۱. قیمت کلی پروژه رو بگو، اما جزئیات هزینهها رو هم بیار (مثلاً فقط نگو “قیمت: ۳۰۰۰ دلار”، دقیقاً بگو این مبلغ بابت چیه.)
۲. توضیح بده چرا این قیمت منصفانهست (مثلاً میتونی بگی که این قیمت شامل چه خدماتی میشه.)
۳. اگه امکانش هست، گزینههای مختلف پیشنهاد بده (مثلاً پلن پایه، استاندارد، و پریمیوم.)
اگه بتونی ارزش کارتو توضیح بدی، احتمال اینکه کارفرما قیمتتو قبول کنه خیلی بیشتر میشه!
مثالهای حرفهای از بخش بودجه و هزینهها
مثال ۱ – طراحی سایت:
هزینه کل پروژه: ۲۵۰۰ دلار
طراحی رابط کاربری و تجربه کاربری (UI/UX) – ۸۰۰ دلار
کدنویسی و پیادهسازی سایت – ۱۲۰۰ دلار
تست، بهینهسازی و پشتیبانی یکماهه – ۵۰۰ دلار
این هزینه شامل طراحی کامل سایت، بهینهسازی سئو، و پشتیبانی اولیه میشه.
مثال ۲ – تبلیغات دیجیتال:
پلن پایه: ۱۲۰۰ دلار / پلن حرفهای: ۲۵۰۰ دلار
طراحی بنرهای تبلیغاتی – ۵۰۰ دلار
اجرای کمپین در گوگل و اینستاگرام – ۷۰۰ دلار
مانیتورینگ و بهینهسازی – ۳۰۰ دلار
پلن حرفهای شامل آنالیز حرفهای و تست A/B برای بیشترین بازدهی تبلیغات میشه.
مثال ۳ – تولید محتوا:
هزینه تولید ۱۰ مقاله سئو شده: ۱۵۰۰ دلار
تحقیق کلمات کلیدی – ۳۰۰ دلار
نگارش و ویراستاری – ۱۰۰۰ دلار
بهینهسازی برای گوگل – ۲۰۰ دلار
مقالات کاملاً سئو شده هستن و روی رتبهبندی گوگل تاثیر مستقیم دارن.
اشتباهاتی که نباید در بخش بودجه انجام بدی:
“هزینه پروژه: ۲۰۰۰ دلار” → (خیلی کلیه، جزئیات رو بگو.)
“قیمت قابل مذاکره است” → (اگه محدوده قیمتت مشخص نباشه، ممکنه جدی گرفته نشی.)
“قیمت خیلی پایین بدهی که فقط پروژه بگیری!” → (این کار باعث میشه ارزشتو پایین بیاری و شاید حتی ضرر کنی!)
شفافیت تو قیمتگذاری باعث اعتمادسازی میشه و احتمال قبول شدن پیشنهادتو بالا میبره!
معرفی خودت و تیم – چرا تو بهترین گزینهای؟
تا اینجا کارفرما مشکلشو فهمیده، راهحلتو دیده، از زمانبندی و هزینه هم مطلع شده. حالا سوالش اینه:
“خب، چرا باید این کار رو به تو بسپرم و نه کس دیگهای؟ “
اینجا باید نشون بدی که قابل اعتمادی و تجربهی کافی داری.
اگه کارفرما تو رو نشناسه، باید کاری کنی که قانع بشه تو گزینهی مناسبی هستی.
اگه یه تیم داری، اینجا فرصت خوبیه که معرفیشون کنی و قدرت تیمتو نشون بدی.
چطور یه معرفی حرفهای و قانعکننده بنویسیم؟
۱. یه معرفی کوتاه و قوی از خودت بده (کی هستی و تو چی متخصصی؟)
۲. تجربه و سابقهتو نشون بده (مثلاً چند ساله تو این کار هستی؟ چه پروژههایی انجام دادی؟)
۳. موفقیتها و نمونهکاراتو ارائه بده (نتایجی که گرفتی چی بوده؟)
۴. اگه یه تیم داری، افراد کلیدی تیم رو معرفی کن (نقش هرکدوم رو توضیح بده.)
به جای گفتن “من کارمو بلدم”، نشون بده که بلدی! نمونهکار، آمار، یا تجربهی واقعی ارائه کن.
مثالهای عالی از معرفی خود و تیم
مثال ۱ – فریلنسر طراحی سایت:
“من [اسم خودت] هستم، یه طراح وب با بیش از ۵ سال تجربه در ساخت سایتهای فروشگاهی، شرکتی و شخصی. تا حالا برای بیش از ۳۰ کسبوکار سایت طراحی کردم که بعضیاشون تو ۳ ماه اول بعد از راهاندازی، فروششون حداقل ۲ برابر شده. یکی از نمونهکارهای موفق من، طراحی سایت برای [نام برند] بود که تونست ترافیکش رو توی ۶ ماه، ۱۵۰٪ افزایش بده. میتونید نمونهکارای بیشتری رو اینجا ببینید: [لینک نمونهکار]”
مثال ۲ – آژانس تبلیغات دیجیتال:
“ما یه تیم تخصصی تبلیغات دیجیتال هستیم که به برندهای مختلف کمک میکنیم با کمترین هزینه، بیشترین بازدهی رو از تبلیغاتشون بگیرن. طی ۳ سال اخیر، کمپینهای ما تونستن میانگین ۴۵٪ نرخ تبدیل (Conversion Rate) بالاتر از میانگین صنعت رو به دست بیارن. تیم ما شامل [نام مدیر محتوا] (متخصص استراتژی محتوا)، [نام طراح گرافیک] (طراح تبلیغاتی) و [نام تحلیلگر داده] (کارشناس تحلیل عملکرد تبلیغات) هست.”
مثال ۳ – تولیدکنندهی محتوا و سئوکار:
“من یه متخصص سئو و تولید محتوا هستم که عاشق بالا بردن رتبهی سایتها توی گوگلم! تا الان به ۱۵ کسبوکار کمک کردم که فقط با بهینهسازی محتوای بلاگ، ترافیک ارگانیکشون رو ۳ برابر کنن. یکی از بزرگترین پروژههام، همکاری با [نام شرکت] بود که تونستیم توی ۴ ماه، سایتشون رو از صفحهی سوم گوگل بیاریم صفحهی اول. اینجا میتونید بعضی از نمونهکارهامو ببینید: [لینک نمونهکار]”
اشتباهاتی که نباید در این بخش مرتکب بشی:
فقط نگه “من تجربه دارم”! (باید دقیق بگی چند ساله توی این حوزهای و چه نتایجی گرفتی.)
زیادی از خودت تعریف نکن! (کاری کن که کارفرما خودش نتیجهگیری کنه که تو حرفهای هستی.)
نمونهکار ارائه ندی! (اگه کارفرما هیچ مدرکی از کارت نبینه، ممکنه بهت اعتماد نکنه.)
یک معرفی قوی باعث میشه کارفرما حس کنه داره با یه آدم حرفهای کار میکنه، نه یه تازهکار بدون سابقه!
دعوت به اقدام – حالا کارفرما باید چیکار کنه؟
یه پروپوزال کاری بدون CTA (دعوت به اقدام) مثل یه فروشگاه بیدر و پیکره!
اگه واضح نگفته باشی که کارفرما بعد از خوندن این پروپوزال باید چیکار کنه، ممکنه هیچ اقدامی نکنه.
این بخش باید سریع، شفاف و قانعکننده باشه!
چطور یه CTA (دعوت به اقدام) قوی بنویسیم؟
۱. مشخص کن که کارفرما باید چه اقدامی انجام بده (مثلاً تماس بگیره، فرم پر کنه، جلسه بذاره، قرارداد ببنده؟)
۲. روند کار رو ساده کن (اگه قراره جلسه بذارین، یه لینک بفرست. اگه نیاز به اطلاعات بیشتریه، راه ارتباطی بده.)
۳. حس فوریت ایجاد کن (مثلاً بگو “ظرف این هفته میتونیم شروع کنیم” یا “این پیشنهاد برای مدت محدوده!”)
CTA رو محاورهای و دوستانه بنویس تا کارفرما راحتتر باهاش ارتباط بگیره.
مثالهای حرفهای از دعوت به اقدام
مثال ۱ – برای طراحی سایت:
“اگه این پروژه براتون جذابه، همین امروز یه تماس کوتاه داشته باشیم و جزئیات رو نهایی کنیم. من ظرف این هفته میتونم کارو شروع کنم! برای هماهنگی جلسه، روی این لینک کلیک کنید: [لینک تقویم]”
مثال ۲ – برای تبلیغات دیجیتال:
“چطور به مرحلهی بعد بریم؟ خیلی ساده! کافیه یه ایمیل بفرستین یا روی این لینک کلیک کنین تا زمان مناسب برای یه تماس سریع رو تنظیم کنیم. مشتاقم که این پروژه رو با شما جلو ببریم!”
مثال ۳ – برای تولید محتوا:
“اگه دوست دارین که سایتتون توی گوگل رشد کنه، کافیه یه پیام به من بدین یا با این شماره تماس بگیرین. توی یه جلسهی کوتاه رایگان، یه تحلیل سریع از وضعیت سایتتون میدم و بعد اگه همهچیز اوکی بود، همکاری رو شروع میکنیم!”
اشتباهاتی که نباید توی CTA انجام بدی:
“در صورت تمایل با من تماس بگیرید.” → (خیلی سرد و خشک! هیچ انگیزهای نمیده.)
“اگه علاقهمند بودین، لطفاً اطلاع بدین.” → (خیلی مبهمه! بگو چطوری باید اطلاع بدن؟!)
“بذارین بعداً صحبت کنیم.” → (اینجوری کارفرما احتمالاً کلاً یادش میره!)
CTA باید شفاف، قاطع و دعوتکننده باشه، نه یه جملهی مبهم و نامشخص!
جمعبندی – یه پروپوزال کاری که پروژه رو برای تو قطعی کنه!
خب، حالا که همهی بخشهای یه پروپوزال کاری حرفهای رو کنار هم گذاشتیم، بیا یه بار سریع مرور کنیم که چی یاد گرفتیم:
۱. عنوان جذاب: اولین چیزی که کارفرما میبینه، پس باید کنجکاویشو تحریک کنه!
۲. خلاصهی اجرایی: یه نگاه کلی به کل پروپوزال، کوتاه و قانعکننده!
۳. بیان مسئله و راهحل پیشنهادی: مشکل چیه و تو چطور قراره حلش کنی؟
۴. زمانبندی و مراحل اجرا: پروژه چه مراحلی داره و چقدر طول میکشه؟
۵. بودجه و هزینهها: چقدر قراره خرج بشه و این مبلغ بابت چیه؟
۶. معرفی خودت و تیمت: چرا تو بهترین گزینهای و چطور ثابتش میکنی؟
۷. دعوت به اقدام (CTA): کارفرما بعد از خوندن این پروپوزال باید دقیقاً چه کاری انجام بده؟
حالا چی؟
این ساختار رو برای پروپوزالهات استفاده کن، اما همیشه اون رو شخصیسازی کن!
یعنی:
یه متن آماده رو کپیپیست نکن!
برای هر کارفرما، متناسب با نیازش، پروپوزالتو تنظیم کن!
همیشه قبل از ارسال، پروپوزالتو یه بار با چشم کارفرما بخون. از خودت بپرس:
- “اگه من جای اون بودم، این پیشنهاد رو قبول میکردم؟”
- “آیا پروپوزال من حس اعتماد و حرفهای بودن میده؟”
- “آیا بهوضوح توضیح دادم که چرا من بهترین گزینهام؟”
با این روش، نهتنها پروپوزالهای بیشتری قبول میشن، بلکه میتونی پروژههای بهتری هم بگیری و درآمدتو افزایش بدی!