کارگاه افزایش مشتری و افزایش مخاطب
ثبت نام و رزرو جا

فهرست مطالب

نگرش تو مهمه، کره شمالی یا کره جنوبی

نگرش تو مهمه، کره شمالی یا کره جنوبی باشی! یه مقایسه واقعی از سرنوشت دو کشور هم‌ریشه، با دو نگاه کاملاً متفاوت به دنیا!

اگه یه روز صبح از خواب بیدار شی و بفهمی همه‌چی همون‌طوره که بوده، با یه فرق کوچیک: مرز جغرافیایی‌ای که توش به دنیا اومدی چند کیلومتر اون‌ورتر بوده… مثلاً به‌جای اینکه تو کره جنوبی به دنیا بیای، شدی شهروند کره شمالی. همون مردم، همون زبان، همون زمین… ولی یه زندگی کاملاً متفاوت.
فکر کن! تو فقط چند کیلومتر این‌ورتر به دنیا اومدی، ولی حالا به‌جای اینکه تو یه خونه هوشمند با اینترنت پرسرعت و شغل خوب باشی، توی صف غذا ایستادی، بدون حق سفر، بدون حق اعتراض، بدون حق انتخاب.

نگرش تو مهمه، کره شمالی یا کره جنوبی

چی شد که سرنوشت این‌ دو کشور با این همه شباهت، این‌قدر فرق کرد؟
چی باعث شد یکی بشه نماد تکنولوژی و پیشرفت، اون یکی بشه یکی از بسته‌ترین و منزوی‌ترین کشورای دنیا؟
جواب ساده‌ست، ولی عمیق: نگرش تو مهمه.
نه فقط نگرش یه حکومت، نگرش یه ملت. اینکه دنیا رو چطور دیدن، چطور تصمیم گرفتن، با تغییرات چطور کنار اومدن یا مقاومت کردن.

این داستان کره‌ها فقط یه قصه سیاسی نیست. یه آینه‌ست که نشون می‌ده هر کدوم از ما هم، فارغ از جغرافیا، می‌تونیم تو مسیر رشد یا فروپاشی قدم برداریم… بستگی داره چجوری دنیا رو ببینیم.

در تمام زندگی نگرش تو مهمه

پیش‌زمینه تاریخی – چی شد اصلاً این دوتا از هم جدا شدن؟

ماجرا برمی‌گرده به بعد از جنگ جهانی دوم. کره قبلش یه کشور یک‌پارچه بود، زیر سلطه ژاپن. ولی وقتی ژاپن شکست خورد، قضیه پیچید. آمریکا و شوروی گفتن بیاید یه کاری کنیم! و دقیقاً همین جمله یعنی «یه کاری کنیم» سرنوشت یه ملت رو دگرگون کرد.

اومدن گفتن خب، شمال کره رو ما شوروی‌ها بگیریم، جنوبش رو آمریکا اداره کنه… موقتی! (البته می‌دونی که تو تاریخ «موقتی» یعنی «سال‌ها بعد هم همونه!»).
بعد، هر کدوم واسه خودشون یه دولت ساختن. شمالی‌ها رفتن زیر پرچم کمونیسم با کیم ایل سونگ. جنوبی‌ها هم رفتن سراغ یه مدل دموکراتیک با حمایت آمریکا.

سال ۱۹۵۰ کره شمالی گفت بذار برم کل کره رو بگیرم، جنگ راه انداخت. سه سال خون و آتیش، کلی کشته، هیچ برنده‌ای… ولی یه نتیجه بزرگ: دیگه این دوتا کشور رسماً از هم جدا شدن. دیوار دیدگاهی بینشون کشیده شد، نه فقط دیوار مرزی.

تا اینجای کار، هر دو کشور تقریباً یه شرایط داشتن: زیرساخت خراب، اقتصاد ویران، مردم خسته از جنگ. ولی نقطه عطف از اینجا شروع شد؛ از نوع نگرشی که هر کدوم به آینده داشتن. اونجاست که داستان اصلی شکل می‌گیره…

نگرش و انتخاب مسیر

از اینجا به بعد، همه‌چی فرق کرد

تصور کن دو نفر از یه خانواده، تو یه خونه بزرگ شدن، ولی وقتی بزرگ می‌شن، یکی می‌ره دنبال یاد گرفتن، کار کردن، ارتباط ساختن با دنیا. اون یکی اما تو خونه می‌مونه، به همه شک داره، فکر می‌کنه بقیه می‌خوان گولش بزنن، فقط به خودش اعتماد داره و از صبح تا شب فقط دنبال کنترل کردن دیگرانه.

این دقیقاً حکایت کره شمالی و کره جنوبیه.

کره جنوبی چی‌کار کرد؟

کره جنوبی تصمیم گرفت با دنیا آشتی کنه. گفت من نمی‌خوام تنها باشم، می‌خوام یاد بگیرم، بسازم، پیشرفت کنم. از آمریکا و اروپا کمک گرفت، آموزش و پرورش رو تقویت کرد، دانشگاه ساخت، کارخونه زد، صادرات راه انداخت، اینترنت و تکنولوژی رو آورد وسط زندگی مردم.
خلاصه، وقت و انرژی و پول رو گذاشت روی رشد. روی آدم‌ها. روی آینده.

کم‌کم برندهایی مثل سامسونگ، ال‌جی، هیوندای از دل همین رویکرد دراومدن. کره جنوبی شد یکی از ببرهای اقتصادی آسیا، با اقتصاد قوی، آزادی نسبی، و مردمی که با دنیا ارتباط دارن و رو به جلو حرکت می‌کنن.

کره شمالی چی؟

اون طرف اما کره شمالی گفت: «نه! من به هیچ‌کس اعتماد ندارم. همه دشمن‌ان. ما خودمون باید همه‌چی باشیم: نجات‌دهنده، فرمانده، تولیدکننده، مصرف‌کننده، سرباز، جاسوس، همه‌چی!»
اسم این نگرش رو گذاشتن “جوچه” یعنی خودبسندگی مطلق.
هرچی پول داشتن، ریختن تو ارتش، موشک، برنامه اتمی، تبلیغات، کنترل ذهن. به‌جای اینکه اینترنت بیارن، ماهواره‌های خارجی رو پارازیت کردن.
به‌جای کارآفرین، جاسوس ساختن. به‌جای مدرسه آزاد، ایدئولوژی درس دادن.

نتیجه؟ مردم تو تاریکی موندن. هم واقعی، هم مجازی.
رفاه نه‌تنها نیومد، بلکه گرسنگی و فقر تبدیل شد به بخشی از زندگی روزمره.

این انتخاب‌ها یه‌شبه نبود. ولی تفاوت تو نگرش، آروم‌آروم زندگی دو ملت رو از هم جدا کرد. یکی رو برد بالا، یکی رو برد پایین. اینجا بود که مفهوم ” نگرش تو مهمه” بیشتر معلوم شد.

نتایج امروز – یه سرزمین، دو دنیا

الان اگه ماهواره‌ها از شبِ دو کره عکس بگیرن، یه چیز عجیبی دیده می‌شه:
کره جنوبی مثل نگین می‌درخشه، نور، زندگی، انرژی.
کره شمالی؟ تقریباً تاریکه. فقط یه نقطه‌ی روشنه: پایتخت، پیونگ‌یانگ.
اونم بیشتر برای نمایشه، نه زندگی واقعی مردم.

اقتصاد چی می‌گه؟

  • تولید ناخالص داخلی (GDP) کره جنوبی تو سال‌های اخیر حدود ۱.۷ تریلیون دلاره.

  • کره شمالی؟ تخمین می‌زنن زیر ۳۰ میلیارد دلار باشه. یعنی تقریباً هیچی در مقایسه با همسایه‌ش.

سبک زندگی؟

  • کره جنوبی: خونه‌های هوشمند، قطارهای سریع‌السیر، شرکت‌های استارتاپی، گردشگران بین‌المللی، اینترنت پرسرعت.

  • کره شمالی: خاموشی برق، صف نون، سانسور شدید، قطع کامل از دنیای بیرون.

آزادی چطور؟

  • تو کره جنوبی مردم می‌تونن رئیس‌جمهور رو نقد کنن، روزنامه بخونن، سفر برن، فیلم بسازن.

  • تو کره شمالی مردم حتی حق ندارن بدون مجوز دوچرخه‌سواری کنن. هر چیزی که از تلویزیون ببینی یا بشنوی، قبلاً سانسور و بازنویسی شده.

آموزش و کار؟

  • تو کره جنوبی دانشگاه‌ها جزو بهترین‌های آسیا هستن. بچه‌ها برنامه‌نویسی یاد می‌گیرن، با دنیای واقعی روبرو می‌شن.

  • تو کره شمالی، مدرسه‌ها بیشتر شبیه کلاس ایدئولوژی‌ان. بیشتر وقت بچه‌ها صرف یاد گرفتن حرفای رهبر و تماشای فیلم‌های تبلیغاتی می‌شه.

همه‌ی این تفاوت‌ها از چی اومد؟ از نگرش.
از این‌که یه کشور تصمیم گرفت با دنیا حرف بزنه، یاد بگیره، بجنگه برای بهتر شدن.
اون یکی کشور اما ترجیح داد همه‌چیزو قفل کنه، فقط خودش رو ببینه، و فکر کنه بقیه دنیا دشمنشه.

آخرش به خودت برمی‌گرده- نگرش تو مهمه!

حالا اگه یه نفر هیچ‌کدوم از اینا رو نمی‌دونست و فقط از دور به نقشه نگاه می‌کرد، می‌گفت: «این دو تا کشور کنار همن، پس حتماً شبیه‌ان».
اما واقعیت اینه که یکی از این کشورها به زندگی لبخند زد، اون یکی به همه دنیا اخم کرد.

کره جنوبی و شمالی از یه خاک دراومدن، یه مردم، یه زبان، یه ریشه… اما با دو دیدگاه متفاوت.
یکی گفت: «ما می‌تونیم با دنیا کار کنیم، رشد کنیم، باهوش باشیم، یاد بگیریم».
اون یکی گفت: «همه بدن، فقط ما خوبیم. پس فقط با زور و ترس می‌شه جلو رفت».

و خب دیدی چی شد.

این داستان فقط درباره‌ی کشورها نیست. درباره‌ی آدم‌ها هم هست.
تو هم ممکنه تو موقعیتی باشی که انتخاب کنی:
می‌خوای رشد کنی یا قفل بمونی؟
می‌خوای یاد بگیری یا همه‌چیزو خودت بهتر بدونی؟
می‌خوای با دنیا گفت‌وگو کنی یا فقط تو لاک خودت باشی؟

نگرش تو می‌تونه سرنوشتت رو عوض کنه.
فرقی نمی‌کنه کجای نقشه وایسادی، مهم اینه که چجوری به دنیا نگاه می‌کنی.
تو می‌تونی کره جنوبی باشی… حتی اگه همه‌چی دور و برت مثل کره شمالی باشه.

یه نگاه عددی – وقتی عددها خودشون حرف می‌زنن

گاهی فقط کافیه چند تا عدد رو بذاری کنار هم، تا بدونی راه کی درست بوده و کی اشتباه رفته. یه نگاه بنداز:

  • تولید ناخالص داخلی (GDP)
    کره جنوبی: حدود ۱.۷ تریلیون دلار
    کره شمالی: کمتر از ۳۰ میلیارد دلار
    (تقریباً اندازه یه شهر متوسط تو جنوبه!)

  • درآمد سرانه
    کره جنوبی: حدود ۳۵ هزار دلار در سال
    کره شمالی: حدود ۱۰۰۰ دلار یا حتی کمتر
    (با این پول تو سئول شاید یه هفته هم نتونی زندگی کنی)

  • دسترسی به اینترنت
    کره جنوبی: تقریباً همه آنلاین‌ن، حتی مادربزرگ‌ها
    کره شمالی: فقط یه عده‌ی خاص، اونم اینترنت داخلی! (یعنی گوگل؟ نه. واتساپ؟ نه. دنیا؟ نه.)

  • امید به زندگی
    کره جنوبی: بالای ۸۳ سال
    کره شمالی: حدود ۷۲ سال
    (و اینم تازه آمار رسمیه، واقعیت ممکنه تلخ‌تر باشه)

اینا فقط عددن، ولی انگار صدا دارن. صداشون می‌گه کی راه پیشرفت رفت و کی موند تو بن‌بست.

 حرف حساب دنیا – وقتی همه دارن نگاه می‌کنن

حالا ممکنه بگی: «خب اینا برداشت شخصی شماست».
باشه، پس گوش کن ببین دنیا چی می‌گه.

  • بانک جهانی کره جنوبی رو یکی از موفق‌ترین نمونه‌های «توسعه بعد از جنگ» می‌دونه.

  • سازمان شفافیت بین‌المللی می‌گه کره جنوبی با اینکه هنوز چالش‌هایی داره، اما نسبت به گذشته خیلی شفاف‌تر و پاسخ‌گوتر شده.

  • در مقابل، کره شمالی تو اکثر فهرست‌های جهانی ته جدوله: آزادی رسانه؟ آزادی سفر؟ حقوق بشر؟ همه صفر، صفر، صفر.

حتی گزارش‌های رسمی سازمان ملل می‌گن بخش زیادی از مردم کره شمالی با سوء‌تغذیه مزمن زندگی می‌کنن. در حالی‌که مردم کره جنوبی دارن با رژیم کالری و باشگاه سر و کله می‌زنن!

این فقط قصه‌ی کشورها نیست. نگرش تو مهمه

شاید تا اینجا فکر کردی این یه داستان سیاسیه، درباره‌ی دو کشور تو گوشه‌ای از جهان.
ولی اگه دقیق‌تر نگاه کنی، می‌بینی این یه قصه‌ی بزرگ‌تره؛ درباره‌ی انتخاب‌های ما، درباره‌ی اینکه چطور به دنیا نگاه می‌کنیم، چطور تصمیم می‌گیریم و کجا ایستادیم.

ما هم تو زندگی خودمون بارها تو همین دو راهی‌ایم.
یه وقتایی ترجیح می‌دیم فقط دور خودمون دیوار بکشیم، از همه بترسیم، نذاریم چیزی وارد فکر و زندگیمون بشه.
یه وقتایی هم جرئت می‌کنیم، تعامل می‌کنیم، یاد می‌گیریم، می‌سازیم.

فرقش دقیقاً همونه که بین دو کره افتاد.
نه منابع طبیعی‌شون فرق داشت، نه تاریخ و زبان. فقط یکی گفت “می‌خوام رشد کنم، حتی اگه سخت باشه”، اون یکی گفت “من خودم برام کافی‌ام، بقیه فقط تهدیدن.”

تو محل کار، تو آموزش، تو خانواده، تو ذهن ما هم همین دو نگرش هست.
می‌تونیم بسته باشیم، یا باز.
می‌تونیم با دنیا گفت‌وگو کنیم، یا فقط خودمون رو درست بدونیم.
می‌تونیم تو تاریکی بایستیم، یا راهی برای روشن شدن پیدا کنیم.

انتخاب همیشه ساده نیست، ولی ممکنه.

منافع یا مواضع؟ نگرش تو مهمه

یه تفاوت دیگه‌ای هم هست که خیلی از ما تو زندگی‌مون باهاش مواجه می‌شیم، ولی کمتر حواسمون بهشه: اینکه بفهمیم دنبال منافع‌مون هستیم یا فقط گیر کردیم تو مواضع‌مون؟

خیلی وقتا آدم‌ها (یا حتی کشورها) انقدر می‌چسبن به یه موضع که فراموش می‌کنن اصل ماجرا چیه.
می‌خوان “ثابت کنن حق با خودشونه” حتی اگه به ضررشون تموم شه.
در حالی‌که اونی که دنبال منفعتشه، نگاهش رو باز نگه می‌داره، می‌پرسه:
«الان چی به نفع رشدمه؟ پیشرفتم؟ رابطه‌م؟ آرامشم؟»

کره جنوبی همین‌کارو کرد. شاید یه جاهایی کوتاه اومد، شاید مسیر سختی رفت، ولی حواسش به منفعت درازمدتش بود.
کره شمالی؟ فقط می‌خواست ثابت کنه که راه خودش درسته، حتی اگه همه‌چی بسوزه.

این ماجرا تو زندگی شخصی‌مون هم هست. توی دعواها، توی تصمیم‌گیریا، حتی تو نحوه‌ی فکر کردن به آینده.
اگه نگرشت رو از “ثابت کردن” ببری به “حل کردن”، نصف راهو رفتی.

حالا من چی‌کار می‌تونم بکنم؟

قرار نیست کشور بسازی، موشک هوا کنی یا جهان رو عوض کنی. ولی می‌تونی جهان کوچیک خودت رو مدیریت کنی؛ با یه نگرش متفاوت.

توی زندگی شخصی:

  • قبل از قضاوت، یه بار از زاویه‌ی دیگه نگاه کن.
    گاهی همسر، هم‌اتاقی، یا یه دوست حرفی می‌زنه که سریع جبهه می‌گیری. اما اگه بدونی موضعش از ترسه نه لج، شاید رفتارت عوض شه.

  • به‌جای اینکه گیر کنی تو “ثابت کردن حق با منه”، یه لحظه فکر کن: “چی واقعاً به نفع من و رابطمونه؟”
    خیلی وقتا رها کردن بحث، برنده‌ بودن واقعی رو میاره.

  • خودتو تو معرض یاد گرفتن بذار.
    تعامل کن، حتی با آدم‌هایی که مث تو فکر نمی‌کنن. کتاب بخون، پادکست گوش بده، سوال بپرس. آدمای بسته، نمی‌تونن رشد کنن.

توی کار و کسب‌وکار:

  • به‌جای تمرکز روی رقابتِ تخریبی، رو “ارزش ساختن” تمرکز کن.
    کره جنوبی برند ساخت. سامسونگ رو ساخت. چون به ارزش فکر کرد، نه فقط به اینکه جلوتر از بقیه باشه.

  • به‌جای “همیشه خودت حق داری”، تیم بساز، مشورت کن، بازخورد بگیر.
    اگه فقط دنبال تأیید باشی، کسب‌وکارت خیلی زود می‌رسه به دیوار.

  • بلندمدت فکر کن، نه فوری.
    بعضی تصمیم‌ها امروز آسون‌ان، ولی فردا پشیمونی میارن. کره شمالی دنبال نتیجه سریع بود، کره جنوبی دنبال آینده.

زندگی یه کشور از میلیون‌ها زندگی فردی ساخته می‌شه.
تو هرچقدر هم کوچیک باشی، اگه نگرشت رو بسازی، فرق می‌سازی — اول برای خودت،کسب و کارت بعد شاید برای اطرافیانت، بعد… کی می‌دونه؟

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از

14 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
میهمان
Smaeil yousefi hajivar1362
تیر 9, 1404 8:27 بعد از ظهر

کره جنوبی شهرک صنعتی امریکا ترامپ میخواد تمام شرکتاش از کل دنیا حمع کنه ببره. داخل کشور خودش .مگه ایران نمیتونه درست کنه .یه قانون هست به اسم حق کشف ایران در نظامی کنار کذاشت شد این اگه در صنعت ورش داره که داره ور میداره مثل شرکت های دانش بنیان . دوما زمان شاه همین پیکان شرمت انگلیسی در ایران بود کره ارزو داشت که پیکان داشته باشه انگلیس از ایران رفت ما تونستیم مثل اون بزنیم چون حق انحصار مال ما نبود .انها چیزی که بومی باشه مخالفن مثل هسته ای مثل نظامی خرید نظامی ممنوع کردن خودمون… بیشتر بخوانید

میهمان
فرید
تیر 9, 1404 2:01 قبل از ظهر

با سلام، به نظر بنده در رابطه با این موضوع که انسان بین کره جنوبی بودن و کره شمالی شدن یه کدوم رو انتخاب کنه مثال و قیاس درستی نیست، نکته اول؛ چون کاملا مشخصه انسان برای رشد و پیشرفت به ارتباط و آموزش نیاز داره، نکته دوم؛ در مورد کره شمالی شاید این کشور از کلی مشکلات اقتصادی رنج میبره و من هم از ظلم به مردمانش ناراحتم ولی مثل شیر جلوی آمریکا و نوچه هاش ایستادن ولی آمریکا و متحدانش جرات چپ نگاه کردن بهش ندارن، چون اونم بمب هسته ای داره و اگر میدونستن میتونن در جنگ… بیشتر بخوانید

میهمان
محمد
تیر 9, 1404 12:31 بعد از ظهر
پاسخ به  فرید

سلام به شما دوست عزیز . حرف شما جالب بود . هر کس یه نگرشی داره و هیچ نگرشی کاملا درست یا غلط نیست ؛ اما خود شما ترجیح میدی از رفاه ، ازادی و زندگی خوب بهره مند بشی ، یا اینکه با یه سری تفکرات سیاسی بیای بگی که کره جنوبی نوکر امریکا هست و … و به جاش یه زندگی بسته داشته باشی ؟

میهمان
مهدی
تیر 9, 1404 1:27 قبل از ظهر

وقتی همه چیز تلخ‌تر میشه که بفهمی همه چیزهایی که در بالا نوشته شده حاصل کنترل مطلق رسانه است، مثل تقریبا تمام گردشگرهایی که به ایران میان و از دیدن یه سری پیشرفت‌ها در ایران متعجب میشن. شاید یه روز ما هم متوجه بشیم که بازی خوردیم و لزوما توسعه ( از جمله اینترنت پر سرعت یا مثل ماشین کار کردن و پول در آوردن ) نشانه یک جامعه پیشرفته نیست. خواهشی که دارم اینکه رسانه رو مرجع حقیقت ندونیم. رسانه در جهت منافع صاحبان اون هست.

میهمان
علی
تیر 8, 1404 9:29 بعد از ظهر

فقط رفاه واسایش ندارند، کره جنوبی آمار خودکشیش بالاست، خودشون اسم جهنم روی کشورشون گذاشتن، برای پیدا کردن کارشب وروز باید تلاش کنند، مهم ترازین، استقلال ندارند، شاید مردم کره شمالی، ازنظر اقتصادی ومعیشتی مشکل دارند مثل خودمون، ولی آقای همون یک تیکه نان توی سفره شون هستند.که کره جنوبیها وسایر کشورهای عربی، حسرت همین آقایی ما را میخورن باتموم امکانات رفاهی که دارند.

میهمان
مرتضی
تیر 8, 1404 11:04 بعد از ظهر
پاسخ به  علی

هرچی باشه بهترازکره شمالی ویه فکربسته است وبگن هرچی من میگم درسته.

میهمان
KIA
تیر 8, 1404 11:44 بعد از ظهر
پاسخ به  علی

احمق، بحث نگرش تو رو داره میگه که چجوری به زندگی نگاه کنی، میخواهی مثل کره شمالی احمق و غد و یک دنده باشی و بگی هر غلطی خواستم میکنم مثلاً مثل خوک می‌شینم عنم رو میخورم ولی دیدگاه من درسته فقط!!! یا میخواهی نگرشت مثل کره جنوبی باشه تعصبات احمقانه رو بذاری کنار، به این فکر کن شاید یک درصد طرف مقابلت درست میگه، به فکر دوستی و تعامل باش، به رفاه و آسایش و امنیت فکر کن… (کره جنوبی فقط تو ظرف ۶۰ سال از یک کشور عقب افتاده تبدیل شد به یکی از بزرگترین کشورهای صنعتی و… بیشتر بخوانید

آخرین ویرایش 1 روز قبل توسط KIA
میهمان
مسیحا
تیر 8, 1404 11:56 بعد از ظهر
پاسخ به  علی

بسیار زیبا گفتید

میهمان
حقیقت جو
تیر 9, 1404 2:05 قبل از ظهر
پاسخ به  علی

چرت میگیا…

میهمان
نانا
تیر 8, 1404 6:36 بعد از ظهر

بسیار آموزنده و جالب. از مقایسه دو کشور به تغییرات درونی انسان رسید. سپاس از سازنده محترم🙏🌹🪻🪷

میهمان
مرتضی
تیر 8, 1404 11:08 بعد از ظهر
پاسخ به  نانا

واقعا ازاین مقاله لذت بردم🙏🙏🙏

میهمان
تاریکی مطلق
تیر 8, 1404 12:33 بعد از ظهر

چقدر شبیه ایران…..

میهمان
علی جباری
تیر 7, 1404 10:35 بعد از ظهر

فقط فقط کره شمالی انشالله ایشان آمریکا با اتم میزنه انشالله

میهمان
...
تیر 8, 1404 10:26 قبل از ظهر
پاسخ به  علی جباری

فعلا همون مردم خودشو بدبخت کرده جوری که یکی از اسراش تو جنگ اوکراین وقتی اسیر شد گفتش اینجا واقعا خوبه ایکاش رهبر اجازه بده! یعنی واقعا چیزی بنام مغز در ذهن اونها نیست عملا برده هستند! اینو به این دلیل میگم که اینا تو همه چیز میخوان برنده باشند و تا وقتی می بازند زود مثل بچه گریه می کنند می‌روند پیش ننه هاشون! خوب معلومه دیگه کدوم کشور پیشرفت می کنه کدوم یکی نه وقتی بخوای با دنیا در تعامل باشی و به دیگران احترام بگذاری همه بهت احترام می گذارند ولی اگر بخوای تفرقه افکنی بکنی و… بیشتر بخوانید

14
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x