جام جهانی باشگاهها و دیجیتال مارکتینگ. اثر فوتبال، فالوئر، بر فروش و برندینگ.وقتی سوت شروع جام جهانی باشگاهها زده میشه، فقط بازی فوتبال شروع نمیشه… یه بازی دیگه هم بیسروصدا تو بطن ماجرا در جریانه: بازی برندها، بازی دیدهشدن، بازی فروختن.
دیگه اون دوره گذشته که تبلیغ یه برند فقط محدود میشد به بنر دور زمین یا لوگو روی پیراهن. حالا برندها دارن وسط زمین دیجیتال بازی میکنن—جایی که هر گل، هر واکنش مربی، هر سلفی یه بازیکن، میتونه تبدیل بشه به میلیونها بازدید، هزاران تعامل، و شاید صدها میلیون دلار درآمد.
جام جهانی باشگاهها و دیجیتال مارکتینگ
دیجیتال مارکتینگ توی همچین رویدادی، فقط یه انتخاب نیست، یه اجباره. چون وقتی میلیونها چشم توی دنیا دارن یه مسابقه رو آنلاین دنبال میکنن، یعنی برندت یه شانس تکرارنشدنی داره برای اینکه خودش رو بندازه وسط جریان احساسات، هیجان، و صد البته… خرید.
این جام فقط جام باشگاهها نیست؛ جام برندهاست، جام محتواست، جام فرصتهای دیجیتاله.
جام جهانی باشگاهها؛ ویترینی جهانی برای برندها
فوتبال همیشه فراتر از یه بازی بوده. یه جور زبان بینالمللیه که همه میفهمنش، حتی اگه یه کلمه از زبان همدیگه بلد نباشن. حالا وقتی پای جام جهانی باشگاهها وسط میاد، داستان یه درجه هیجانانگیزتر میشه؛ چون با یه رویداد طرفیم که باشگاههای بزرگ دنیا میان وسط، هوادارها از همه قارهها پای کارن، و برندها… خب برندها هم خیلی خوب میدونن وقتشه خودشونو نشون بدن.
اینجا فقط رقابت بین بایرن و رئال یا الهلال و منچسترسیتی نیست؛ یه رقابت زیرپوستی دیگه هم هست بین برندهایی که دنبال فالوئر، تعامل، ترند شدن و البته سهم بیشتر از بازار جهانیان.
فکر کن یه هوادار مکزیکی از توی TikTok واکنش هوادار ژاپنی به یه گل از رئال مادرید رو میبینه. برندهایی مثل Adidas، Coca-Cola، یا حتی یه استارتاپ فوتبالی کوچیک، اگه زرنگ باشن، میتونن درست همونجا وسط اون احساس و هیجان، خودشونو جا کنن.
جام جهانی باشگاهها یه ویترینه، ولی نه اون ویترین ساکت و بیروحِ یه فروشگاه لوکس… این ویترین یه نمایشگاست از شور، تعصب، سرعت، احساسات خام و لحظههایی که واقعیتر از هر تبلیغی عمل میکنن.
برندها اینو خوب فهمیدن که مردم دیگه حوصله دیدن تبلیغ مستقیم رو ندارن؛ ولی اگه یه برند بتونه خودش رو هوشمندانه بندازه وسط یه گل مهم، یه واکنش بامزه از بازیکن، یا یه صحنه بحثبرانگیز، اون وقته که «دیجیتال مارکتینگ» تبدیل میشه به «احساسات مارکتینگ».
دیجیتال مارکتینگ در جام جهانی باشگاهها چطور وارد بازی میشه؟
اینجا دیگه فقط استادیوم و گل و سوت داور نیست؛ اینجا زمین بازی محتواست. جایی که هر تیم، هر بازیکن، هر برند، حتی هر هوادار، تبدیل شده به یه رسانه.
تو این بخش میخوایم دقیق و کاربردی ببینیم برندها و باشگاهها چطور از این فرصت طلایی استفاده میکنن. اگه قراره تو هم وارد این بازی بشی—چه بهعنوان برند، چه مارکتر، چه تولیدکننده محتوا—اینجا دقیقاً همونجاست که باید حواستو جمع کنی.
1. باشگاهها خودشون یه رسانه ان
باشگاههای بزرگ دنیا حالا دیگه فقط تیم فوتبال نیستن؛ یه مجموعهی کامل رسانهای هستن. مثلاً رئال مادرید، چلسی یا الهلال فقط نتیجه بازی رو پست نمیکنن.
اونا:
پشتصحنه تمرین رو استوری میذارن
واکنش بازیکن به گل رو تو TikTok میفرستن
تحلیل مسابقه رو تو توییتر منتشر میکنن
و با کپشنهای چندزبانه، مخاطب جهانی جذب میکنن
چرا این مهمه؟ چون برندهایی که اسپانسر این باشگاهها هستن یا باهاشون همکاری دارن، دارن وسط همین محتوا دیده میشن. نه توی یه تبلیغ خشک و رسمی، بلکه وسط یه حس واقعی، وسط یه لحظه زنده.
مثال واقعی: چلسی پارسال با همکاری یک برند نوشیدنی، ویدیویی از بازیکنانش موقع تمرین تو هوای گرم امارات منتشر کرد، که توش خنک شدن با اون نوشیدنی به یه محتوای بامزه و وایرال تبدیل شد. ساده، صادق، مؤثر.
2. برندها دارن با مخاطب همبازی میشن
دیگه دورهای که برند فقط اسپانسر بشه و اسمش کنار تابلو باشه گذشته. الان برندها دارن خودشونو وارد بازی هوادارها میکنن.
مثلاً چی؟
Coca-Cola یه کمپین راه میندازه: “لحظه مورد علاقهات از بازی رو پست کن، جایزه ببر”
TikTok مسابقهای برگزار میکنه که مردم با فیلتر مخصوص چهره بازیکن محبوبشون واکنش بسازن
Adidas با کمک AR یه فیلتر میسازه که انگار خودت داری با بازیکن مورد علاقهات پنالتی تمرین میکنی
اینجا برند فقط دیده نمیشه، حس میشه. دیده شدن مهمه، ولی احساس شدن برند توی ذهن مخاطب، اون چیزیه که منجر به فروش میشه.
3. محتوای تولیدشده توسط کاربر (UGC)؛ طلای خام دیجیتال مارکتینگ
هوادارها خودشون دارن محتوا میسازن؛ و اگه برند زرنگ باشه، میدونه چطور از این طلا استفاده کنه.
کسی که با پرچم باشگاهش و یه نوشیدنی خاص میره وسط خیابون و ویدیو میسازه
هواداری که با دوستاش پیشبینی نتیجه رو تو استوری به اشتراک میذاره
نوجوانی که گل بازی رو با فیفا شبیهسازی میکنه و میذاره تو یوتیوب
برندها میتونن این محتواها رو بازنشر کنن، یا حتی یه چالش طراحی کنن که مردم خودشون بیان وسط. مثلاً:
“با فیلتر ما یه واکنش به گل تیم محبوبت ضبط کن، تو پیج رسمی ما منتشر میشه.”
با این روش، برندها هم تعامل میگیرن، هم بدون هزینه اضافی کلی محتوا تولید میشه، اونم واقعی، انسانی و احساسبرانگیز.
4. تجربه دیجیتال = تجربه فراموشنشدنی
برندهایی که آیندهنگرن، دارن با تکنولوژیهایی مثل AR، VR و حتی متاورس تجربههایی خلق میکنن که فقط یه تبلیغ نیستن، یه خاطره ان.
تصور کن:
بتونی با هدست VR وارد رختکن قبل بازی بشی و ببینی بازیکنا چی میگن
با گوشیت زمین رو اسکن کنی و بازیکن محبوبت بهصورت AR بیاد رو میزت یه جمله بگه
NFTهای انحصاری گلهای خاص بفروشی یا جایزه بدی
اینا چیزاییان که نسل Z و آلفا باهاش بزرگ شدن. برای اونا بنر تبلیغاتی یه «نویز» مزاحمه، ولی یه تجربه دیجیتال خلاقانه میتونه بشه «خاطره ماندگار».
دیجیتال مارکتینگ توی جام جهانی باشگاهها یعنی:
بودن وسط شور و احساس
مشارکت با مخاطب، نه فقط تبلیغ بهش
استفاده هوشمند از ابزارهای دیجیتال
خلق تجربهای که فراموش نشه
اینجا برندها فقط حرف نمیزنن؛ بازی میکنن، احساس میسازن، و میفروشن.
فرصتهای پنهان برای برندهای کوچیک و محلی؛
بازی برای همهست، نه فقط غولها!
در نگاه اول ممکنه فکر کنی فقط برندهای غول مثل نایک، کوکاکولا، یا TikTok میتونن از جام جهانی باشگاهها سود ببرن. حقم داری، چون اون برندها میلیونها دلار هزینه میکنن برای اسپانسری، تبلیغات محیطی، همکاری با باشگاهها و بازیکنها.
اما واقعیت اینه که دنیای دیجیتال کاری کرده که حتی یه برند محلیِ تولید لباس ورزشی یا یه کافیشاپ کوچک تو یه شهر دورافتاده هم بتونه بیاد وسط این بازی جهانی. چطوری؟ با خلاقیت، با چابکی، و با فهم لحظهها.
لحظههایی که به تو فرصت میدن
همه چیز از لحظهها شروع میشه. دیجیتال مارکتینگ توی فوتبال یعنی بازی با لحظههایی که مردم تو اوج احساساتان.
مثلاً:
یه گل حساس دقیقه ۹۰
یه حرکت بامزه از بازیکن معروف
یه صحنه جنجالی که همه در موردش صحبت میکنن
همین لحظههاست که میتونه سوخت تولید یه محتوای خلاقانه برای برند تو باشه. و این محتوا اگه هوشمند و بهموقع باشه، میتونه وایرال بشه.
ریلتایم مارکتینگ: پادشاهی برندهای چابک
ریلتایم مارکتینگ یعنی واکنش سریع، دقیق و خلاقانه به چیزی که همین الان در حال رخ دادنه.
مثال واقعی:
فرض کن توی بازی الهلال، یه بازیکن در لحظهی حساس لیز میخوره و گل از دست میره. حالا یه برند کفش محلی اگه سریع عمل کنه و یه پست اینستاگرامی بسازه با کپشن:
«با کفشهای ما، فقط حریف لیز میخوره »
هم خندهداره، هم بهموقعه، هم برندت میره تو چشم.
برای برندهای کوچیک، زمان طلاست. چون بودجه ندارن که بخوان با تبلیغ دیده بشن، پس باید با لحظهها بجنگن و از سرعت و خلاقیت بهعنوان ابزار اصلی استفاده کنن.
شبکههای اجتماعی، ویترین رایگان برندهای کوچک
تو لازم نیست تبلیغ بخری؛ لازم نیست اسپانسر باشی. ولی میتونی با محتوای هوشمندانه، از مسابقات و اتفاقاتش، خودتو بندازی وسط جریان دیدهشدن.
مثلاً:
توییت کردن با هشتگ بازیها
ساختن Reel یا ویدیو با صدای گزارشگر معروف
طراحی یه پست بامزه که با یه لحظه از بازی همخونی داره
درست کردن یه میم ساده ولی خلاق
مهم نیست ابزار حرفهای داری یا نه؛ مهم اینه که بفهمی مردم الان چی حس میکنن، و چطوری برندتو بندازی وسط اون حس.
همکاری با اینفلوئنسرها یا هوادارها
یه برند کوچیک میتونه با چند تا هوادار محلی یا یه اینفلوئنسر ورزشی در سطح منطقه همکاری کنه:
بذارشون مسابقه پیشبینی نتایج راه بندازن
ازشون بخواه با محصولاتت یه ویدیو یا پست بگیرن در فضای فوتبالی
یا حتی یه کمپین ساده راه بنداز: «هوادار کدوم تیمی هستی؟ تو کامنت بگو، کد تخفیف بگیر»
این یعنی ورود به بازی، بدون خرج سنگین.
جام جهانی باشگاهها فقط مال برندهای میلیاردی نیست؛ برندهای کوچیک هم میتونن سهم خودشونو بگیرن، اگه:
سریع باشن
خلاق باشن
احساس مخاطب رو بفهمن
و از ترندها نترسن
یه جملهی ساده اما واقعی: تو فضای دیجیتال، پول مهمه؛ ولی خلاقیت میتونه پول رو شکست بده.
کمپین TikTok در جام جهانی باشگاهها
اگر بخوای یه نمونه واقعی از قدرت دیجیتال مارکتینگ در جام باشگاهها ببینی، TikTok دقیقاً همون چیزیه که باید بررسیش کنیم.
TikTok تو سالهای اخیر نشون داده که فقط یه پلتفرم سرگرمی نیست، یه ماشین تولید ترنده. تو جام جهانی باشگاهها، این اپلیکیشن اومد با چند حرکت ساده ولی هوشمندانه، خودش رو وسط زمین بازی انداخت.
چه کار کرد؟
TikTok با همکاری فیفا و بعضی از باشگاهها (مثلاً الاهلی مصر، فلامینگو برزیل و الهلال عربستان) یه کمپین چندجانبه راه انداخت:
فیلترهای اختصاصی برای هوادارها ساخت:
کاربر میتونست با فیلتر مخصوص باشگاه مورد علاقهاش، ویدیویی بسازه و حس خودشو نسبت به بازی نشون بده.
این فیلترها برند TikTok رو تو همه ویدیوها نشون میداد.چالشهای ویروسی طراحی کرد:
یه چالش پرطرفدار این بود که کاربر واکنش خودش رو به لحظههای حساس بازی (گل، پنالتی، اخراج) با هشتگ #ClubWorldReactions پست کنه.
این چالش باعث شد میلیونها ویدیو ساخته بشه، بدون اینکه TikTok حتی یه دلار خرج تبلیغ مستقیم کنه.پوشش لحظهبهلحظه بازیها با محتوای اختصاصی:
TikTok با تیم محتوایی اختصاصی، ویدیوهای سریع از صحنههای حساس، واکنش بازیکنان، و حتی شادی هوادارها رو در لحظه منتشر میکرد.دعوت از اینفلوئنسرهای فوتبالی برای پوشش از زاویه غیررسمی:
بعضی از اینفلوئنسرها همراه تیمها سفر میکردن و از پشتصحنه محتوا میساختن—چیزی که هوادار عاشقشه.
نتیجه چی شد؟
هشتگ کمپین TikTok تو کمتر از یه هفته، بیش از ۳۵۰ میلیون بازدید گرفت
اپلیکیشن تو کشورهای عربی و آمریکای جنوبی چند پله رشد کرد
کاربرها حس کردن خودشون جزئی از بازیان، نه تماشاگر منفعل
برند TikTok از یه اپلیکیشن تفریحی تبدیل شد به یه همتیم احساسی
چرا این کمپین موفق بود؟
چون به جای اینکه فقط محتوای تبلیغی بسازه، از مردم خواست خودشون بخشی از محتوا باشن
چون سریع، ساده و وایرالپذیر بود
چون رفت سراغ احساسات هوادارها؛ همون چیزی که دیجیتال مارکتینگ مدرن روش سوار میشه
نکته کاربردی برای برند تو:
لازم نیست TikTok باشی تا چنین کمپینی اجرا کنی.
تو هم میتونی برای برند خودت:
یه فیلتر ساده بسازی توی اینستاگرام یا اسنپچت
یه مسابقه خلاقانه طراحی کنی برای واکنش هوادارها
از یه لحظه خاص تو بازی، یه ایده وایرال بسازی
از کاربرها بخوای داستان فوتبالیشونو بگن، و جایزه بدی
یادت باشه: مردم دوست دارن حس کنن دیده میشن و جزئی از بازیان. برند تو اگه بتونه این حس رو منتقل کنه، حتی با یه بودجه محدود هم میتونه برنده این بازی باشه.
چالشها و تهدیدهای دیجیتال مارکتینگ در جام جهانی باشگاهها
اگه بخوای وارد بازی مارکتینگ فوتبالی بشی—چه کوچیک باشی، چه بزرگ—باید بدونی فقط داشتن ایده کافی نیست. دنیای دیجیتال مثل خود فوتبال یه بازیه: گاهی یه پاس اشتباه باعث گل خوردنت میشه.
بیا ببینیم خطرات اصلی چیا هستن:
1. اشباع محتوا؛ وقتی همه دارن داد میزنن، صدای کی شنیده میشه؟
تو یه رویداد جهانی، همه دارن تولید محتوا میکنن: باشگاهها، بازیکنها، برندها، اینفلوئنسرها، هوادارها، حتی یه بچه ۸ ساله تو موبایل مامانش!
حالا اگه برندت بخواد فقط یه پست معمولی بزنه یا یه کپشن کلیشهای بنویسه مثل:
“کی قراره ببره؟ ما آمادهایم!”
خب واقعاً کسی توجه نمیکنه. محتوای تو باید یا متفاوت باشه، یا بهموقع، یا احساسی، یا ترجیحاً هر سه تا!
ترفند کاربردی:
سعی کن به جای حجم، بری سراغ زاویه دید خاص. مثلاً به جای پست درباره نتیجه، پستی بساز درباره واکنش یه هوادار ۷۵ ساله که بعد از گل گریه کرده.
2. حساسیتهای فرهنگی؛ یه شوخی میتونه برندتو زمین بزنه
جام جهانی باشگاهها یه رویداد بینالمللیه. یعنی محتوایی که تو میسازی ممکنه توسط یه نوجوان در آرژانتین، یه خانم در عربستان یا یه هوادار دوآتیشه در کره دیده بشه.
یه شوخی ساده یا اصطلاح خاص ممکنه تو فرهنگهای مختلف سوءتفاهم درست کنه
یه انتخاب رنگ یا نماد ممکنه بیاحترامی تلقی بشه
حتی آهنگ پسزمینه یه Reel ممکنه باعث تحریم برندت بشه
ترفند کاربردی:
قبل از انتشار، محتوا رو از لنز مخاطبهای مختلف بررسی کن. اگه ممکنه، با یه مشاور فرهنگی یا محلی مشورت بگیر، مخصوصاً اگه بازار هدفت چندملیتی باشه.
3. تاخیر = باخت!
تو فوتبال لحظه مهمه. تو دیجیتال مارکتینگ لحظه، همهچیزه. اگه قراره به یه اتفاق مهم تو بازی واکنش نشون بدی، و تا ۱۲ ساعت بعدش تازه پستو آماده کنی، خیلی دیر شده رفیق!
ترندها تو دنیای دیجیتال ممکنه تو چند ساعت بسوزن و برن
پستت باید حداکثر ۱–۲ ساعت بعد اتفاق اصلی منتشر بشه
گاهی ۵ دقیقه تأخیر، یعنی آخرین نفر تو صف دیدهشدن
ترفند کاربردی:
یه تیم آماده باش داشته باش. حتی شده یه تقویم از موقعیتهای احتمالی طراحی کن (گل دقیقه ۹۰، پنالتی، شکست تیم محبوب، …). آماده بودن = دیده شدن.
4. فیکنیوز و اطلاعات اشتباه؛ دام برندهای عجول
تو هیجان بازی، خیلی راحت ممکنه یه خبر یا تصویر اشتباه ترند بشه و برندها باهاش برن بالا. ولی اگه بعداً مشخص شه اون خبر درست نبوده، برندهایی که همراهش رفتن بالا، سقوط دردناکتری دارن.
توئیت کردن یه جمله که به یه بازیکن نسبت داده شده ولی منبع نداره
استفاده از عکسی که فتوشاپه
پخش یه “فکت” نادرست درباره باشگاه یا تاریخچه
ترفند کاربردی:
تا مطمئن نشدی، منتشر نکن. اعتبار تو مهمتر از شوخی یا ترند یکشبهست.
5. مارکتینگ بدون معنا = نویز بیفایده
بعضی برندها فقط برای اینکه “یه چیزی گفته باشن”، میان وسط رویداد. پستهای بیربط، هشتگهای پرت، کپشنهای خنثی… اینا نهتنها کمکی نمیکنه، بلکه ممکنه برندتو بیهویت نشون بده.
مثلاً یه برند لوازم آرایشی بدون هیچ خلاقیت خاصی بیاد پست بزنه:
“امشب بازی رو با ما تماشا کن! “
خب… چی؟ چرا باید کسی اهمیت بده؟ این محتوا نه به درد مارکتینگ میخوره، نه حتی دیده میشه.
ترفند کاربردی:
اگر قراره توی یه رویداد جهانی حرف بزنی، اول از خودت بپرس: “حرف من چقدر به درد مخاطبم میخوره؟ چه احساسی منتقل میکنه؟”
جام جهانی باشگاهها فرصت فوقالعادهایه، ولی اگه حواست نباشه، میتونه تبدیل به کابوس دیجیتالی بشه.
سریع باش، ولی کورکورانه عمل نکن
خلاق باش، ولی حواست به فرهنگ و معنا باشه
فعال باش، ولی فقط وقتی واقعاً حرفی برای گفتن داری
تو دیجیتال مارکتینگ فوتبالی، مثل خود فوتبال، بازیکنندهی خوب کسیه که هم خلاقه، هم تاکتیکی، هم هوشیار.
آینده دیجیتال مارکتینگ در رویدادهای فوتبالی: از احساس تا الگوریتم
دنیای مارکتینگ ورزشی با سرعتی داره تغییر میکنه که اگه حواست نباشه، راحت جا میمونی. اون چیزی که دیروز وایرال بود، امروز خستهکنندهست و فردا احتمالاً توی لیست «کارهایی که نباید بکنی» قرار میگیره.
اما چند تا ترند هست که بهوضوح آینده رو شکل میدن:
1. هوش مصنوعی؛ مربی جدید مارکترها
AI دیگه فقط تو آنالیز فوتبال نیست؛ اومده وسط زمین مارکتینگ. از تولید محتوای اتوماتیک گرفته تا تحلیل رفتار هوادارها، هوش مصنوعی داره کمک میکنه برندها:
بفهمن کِی چی پست کنن
محتوا رو برای هر فرد شخصیسازی کنن
رفتار کاربران رو پیشبینی کنن و بهش واکنش بدن
تصور کن پلتفرم تو بدونه فلان کاربر عاشق تیمی از آمریکای جنوبیه، و شب قبل بازی اون تیم، براش یه ایمیل خاص با تخفیف روی محصولاتی با رنگ تیمش بفرسته. این میشه مارکتینگ واقعی.
2. تجربههای چندلایه و غوطهور (Immersive Experience)
هوادار امروز، فقط دنبال دیدن بازی نیست؛ دنبال زندگی کردنشه. برندهایی که بتونن تجربههایی مثل این بسازن، برندهان:
تماشای صحنههای خاص از بازی با AR
ورود به رختکن با VR
همراهی با تیم از فرودگاه تا استادیوم توی متاورس
برندت میتونه یکی از قطعههای این پازل باشه؛ حتی اگه فقط یه QR کد ساده باشه که هوادار رو به یه تجربه متفاوت بفرسته.
3. دیتا مارکتینگ؛ بازی با عددهایی که حس میسازن
فوتبال پر از دادهست: گل، پاس، مالکیت، فاصله طیشده، احساسات هوادار، میزان تعامل…
برندهایی که یاد میگیرن چطور از این دیتا استفاده کنن و روایت بسازن، برندهاییان که تو ذهن میمونن.
مثال واقعی:
“فلان بازیکن امروز ۹ کیلومتر دویده. برند ما برای کسانیه که هیچوقت وای نمیستن.”
4. بازاریابی با «میکرو اینفلوئنسرها» و هوادارهای واقعی
همه دنبال همکاری با سلبریتیها نیستن. گاهی یه هوادار واقعی، با ۵۰۰۰ دنبالکننده، ولی وفادار و پرانرژی، خیلی مؤثرتر از یه اینفلوئنسر پولسازِ بیارتباطه.
آینده مارکتینگ توی اینه که از دل مردم، محتوا بسازی؛ نه فقط براشون.
چند پیشنهاد کاربردی برای برندهایی که میخوان برنده باشن
لحظهشناس باش، نه فقط محتواساز
همه میتونن پست بسازن. کسی برندهست که بتونه «بهموقع» وارد حس مخاطب بشه.روی حس کار کن، نه فقط محصول
مردم بعد یه گل هیجانی، دنبال خرید کفش نیستن؛ دنبال مشارکت در احساسان. پستهات باید به این نیاز جواب بده.از داده غافل نشو؛ ولی گولش هم نخور
آنالیز بکن، تست کن، یاد بگیر؛ ولی اجازه نده همه چیز فقط بر اساس عدد باشه. گاهی یه محتوای خام و انسانی، بیشتر جواب میده.تجربه بساز، نه فقط دیدهشدن
کسی برندتو یادش میمونه که باهاش یه خاطره مشترک ساخته باشی—نه فقط یه تبلیغ گذرا.و مهمتر از همه: بازی کن!
فقط تماشاچی نباش. وسط زمین محتوا بیا. وسط احساسات. وسط بحثها. چون آینده، مالِ برندهای بازیکنه… نه برندهای تماشاگر.
جام جهانی باشگاهها یه رویداده؛ اما برای برندهایی که باهوشن، یه فرصت بینظیره برای ساختن ارتباط، دیدهشدن، وایرال شدن و موندگاری.
این بازی، قوانین خودش رو داره: باید سریع، خلاق، انسانی، و البته هوشمند باشی.
حالا توپ تو زمین توئه. آمادهای بزنی زیرش؟