کارگاه افزایش مشتری و افزایش مخاطب
ثبت نام و رزرو جا

فهرست مطالب

نیچ مارکت یا بازار جاویژه(niche market) چیست؟

نیچ مارکت یا بازار جاویژه، از کجا شروع کنم که خورده نشم؟

ورود به یه بازار شلوغ و پررقیب، می‌تونه مثل پریدن تو دل دریا باشه، وقتی شنا هم بلد نیستی! فرض کن می‌خوای یه فروشگاه آنلاین بزنی. اون‌ور ماجرا، غول‌هایی هستن با بودجه میلیاردی، تیم‌های حرفه‌ای، و کلی تبلیغات. خب معلومه، وسط این همه سروصدا دیده شدن کار راحتی نیست. آدم حس می‌کنه اصلاً شانسی نداره.

نیچ مارکت یا بازار جاویژه(niche market) چیست؟

اما یه راه‌حل هوشمندانه هست: برو سراغ یه گوشه‌ی آروم‌تر از بازار. چیزی که بهش می‌گن بازار جاویژه یا همون نیچ مارکت.

نیچ مارکت یعنی تمرکز کردن روی یه نیاز خاص، یه سلیقه خاص، یا یه گروه مشخص از مشتریا. مثلاً فروش غذای مخصوص وگان‌ها، لباس‌های سنتی خاص یه منطقه، یا حتی وسایل مخصوص یه نوع ورزش. این بازارا چون هدفشون مشخصه، خیلی راحت‌تر می‌تونی با مخاطبت ارتباط بگیری، براش تبلیغ بسازی، و چیزی بهش بدی که دقیقاً دنبالش بوده.

تو بازارهای شلوغ باید داد بزنی تا شنیده شی، ولی تو نیچ مارکت فقط کافیه پچ‌پچ درستی بکنی.

نیچ مارکت یعنی شکارچی هدف‌گیر، نه تیر تو تاریکی!

نیچ مارکت یا بازار جاویژه، یعنی یه تیکه‌ی کوچیک اما خاص از یه بازار بزرگ‌تر. یه جایی که نه همه، ولی یه گروه مشخص از آدم‌ها دقیقاً دنبال اون چیزین که تو می‌خوای براشون فراهم کنی. این بازارها معمولاً تمرکزشون روی یه نیاز خاصه یا یه سبک زندگی خاص. و نکته‌ی جذابش اینه که چون متفاوت و متمرکز کار می‌کنی، هویت برندت هم از بقیه جدا می‌شه و بیشتر به چشم میای.

حالا چی باعث میشه یه بازار، نیچ بشه؟ خیلی چیزا:

  • موقعیت جغرافیایی خاص (مثلاً کفش مناسب کوهنوردی در مناطق کوهستانی)

  • سبک زندگی (مثل محصولات مخصوص مینیمالیست‌ها)

  • مناسبت‌ها (مثلاً هدیه‌های مخصوص فارغ‌التحصیلی)

  • حرفه یا شغل (مثلاً تجهیزات مخصوص آرایشگرها)

  • فرهنگ یا قومیت (لباس‌های محلی، غذاهای سنتی و…)

  • یه علاقه یا فعالیت خاص (مثل فروشگاه مخصوص عاشقان کمپینگ!)

  • یا حتی یه رفتار یا نیاز خاص (مثل لوازم تحریر برای چپ‌دست‌ها!)

یعنی چی؟ یعنی به جای اینکه برای همه بخوای همه چیز باشی، برای یه عده‌ی خاص، همه چیز می‌شی!

مثال؟ تصور کن یه نفر عاشق پیراهن مردونه‌ست. اگه بره تو فروشگاهی که فقط و فقط پیراهن مردونه داره، انگار وارد بهشت شده! حالا اگه اون فروشگاه براش مقاله بنویسه که “چطور پیراهن مردونه‌تو با استایل خودت ست کنی؟” یا “ده مدل یقه که شخصیتت رو لو می‌ده!”، دیگه این آدم حس می‌کنه اون فروشگاه واقعاً اونو می‌فهمه.

و وقتی یه برند، مخاطبش رو بفهمه، اون مخاطب هم راحت‌تر بهش اعتماد می‌کنه. دیگه انتخاب فقط بر اساس قیمت نیست، بر اساس حس تعلقه.

چطور یه نیچ مارکت خوب پیدا کنیم که تهش گیرمون نندازه؟

اگه بخوای وارد یه بازار جاویژه بشی، نباید الکی شیرجه بزنی وسط! باید بدونی داری کجا می‌ری، چی بلدی و اصلاً قراره با کی طرف باشی. قدم‌به‌قدم بریم جلو:

۱. اول خودتو بشناس، بعد مشتری رو!

قبل از اینکه بری دنبال بازار، یه نگاهی به خودت بنداز. ببین چی بلدی، چی دوست داری و تو چی واقعاً حرفی واسه گفتن داری.

از خودت بپرس:

  • چی می‌تونم ارائه بدم که واقعاً بهش مسلط‌م؟

  • کجاها قوی‌ام؟ (توی تولید، فروش، ارتباط با آدم‌ها، یا مثلا طراحی؟)

  • چه مشکلی رو می‌تونم حل کنم؟

  • چه کاری برام مثل آب خوردنه ولی برای بقیه سخته؟

  • چی هست که اون‌قدر بهش علاقه دارم که حاضرم ساعت‌ها براش وقت بذارم؟

وقتی اینا رو بفهمی، می‌تونی یه نیچ مارکت انتخاب کنی که با علاقه‌ت گره خورده باشه. البته یادت نره: باید مطمئن شی که آدمایی هستن که حاضرن برای اون علاقه، پول بدن!

۲. حالا وقت تحقیقاته! بدون دیتا، راه نرو.

فقط با عشق و علاقه نمی‌شه کسب‌وکار ساخت؛ باید ببینی بازارت اصلاً کشش داره یا نه. اینجاست که تحقیق بازار به کمکت میاد. نکات مهمش:

  • اگه رقیبای گردن‌کلفتی اون‌جا هستن، شاید ورودت سخت بشه.

  • اگه هیچ‌کس اون‌جا نیست، یا بازار بکره (که عالیه!) یا همه اومدن و شکست خوردن (که باید دقیق بررسی کنی چرا).

  • اگه چند تا رقیب کوچیک تو اون بازار هستن، این یعنی بازار جا افتاده ولی هنوز جا برای رشد داره.

  • اگه آدم‌ها توی اینترنت زیاد دنبال اون موضوع می‌گردن (یعنی سرچش زیاده)، این یه سیگناله که تقاضا هست.

۳. مشتری ایده‌آلیت کیه؟ بشناسش مثل کف دستت.

یکی از طلایی‌ترین بخشای کار تو نیچ مارکت، اینه که بدونی داری با چه جور آدمی حرف می‌زنی. یعنی اون مشتری رویایی‌ت کیه؟ چی می‌خواد؟ دغدغه‌ش چیه؟ سبک زندگیش چطوریه؟ و حتی بیرون از بازار تو به چی علاقه داره؟

مثلاً اگه داری کفش دویدن برای دونده‌های آماتور می‌فروشی، باید بدونی این آدما چی گوش می‌دن موقع دویدن، چجوری انگیزه می‌گیرن، چی براشون مهمه: سبکی؟ قیمت؟ طراحی؟ برند؟

هر چی بیشتر بشناسی‌شون، بهتر می‌تونی براشون محتوا، محصول و تجربه بسازی.

۴. آزمون و خطا، بخش جدا نشدنی ماجراست.

هیچ‌کس با یه پلن کامل و بدون شکست وارد بازار نشده! حتی اگه فک می‌کنی همه چی رو حساب کردی، بازم باید آماده باشی برای تغییر.

ممکنه اولش کارت نگیره. شاید مخاطبت کم باشه یا جنس‌ت اون چیزی نباشه که مردم می‌خوان. مهم اینه که جا نزنی. یه ذره محصول رو تغییر بده، خدماتتو بازتعریف کن، یا حتی کل پروژه رو بچرخونی سمت یه هدف نزدیک‌تر.

آدمای موفق تو نیچ مارکت اونایی‌ن که زود تست می‌کنن، زود یاد می‌گیرن، و زود تغییر می‌دن.

چرا نیچ مارکت می‌تونه برگ برنده‌ت باشه؟

نیچ مارکت مثل اون کوچه‌پس‌کوچه‌های خلوتیه که اگه یه مغازه‌ کوچیک ولی خاص بزنی، مردم خود به خود دنبالت میان. چندتا دلیل محکم داره که چرا انتخاب یه بازار جاویژه می‌تونه به‌نفعته:

 رقابت کمتر، تمرکز بیشتر
وقتی بری تو دل یه بازار تخصصی، معمولاً کمتر کسی اون‌جاست. این یعنی صدای تو بیشتر شنیده می‌شه و راحت‌تر می‌تونی نبض بازار رو بگیری. حتی ممکنه خودت قیمت‌گذار اون بازار بشی، چون بازیگر شاخص اون تویی!

 تلاش‌های دقیق‌تر، هدف‌گیری بهتر
تو بازارهای عمومی باید به همه شلیک کنی، ولی تو نیچ مارکت فقط به یه نقطه‌ی خاص نشونه می‌گیری. نتیجه؟ انرژی کمتر، بازدهی بیشتر.

 تخصص واقعی = اعتماد بیشتر
وقتی تو یه زمینه خیلی خاص کار می‌کنی، مشتری حس می‌کنه تو اون حوزه استادشی. مثلاً اگه فقط پیراهن مردونه تولید می‌کنی و اونم عالی، مشتری راحت‌تر به باقی لباس‌هات اعتماد می‌کنه.

 مشتری وفادارتر
نیچ مارکت‌ها خیلی وقتا تبدیل می‌شن به جامعه‌های کوچیک و صمیمی. مشتری حس می‌کنه تو واقعاً داری واسه نیازش وقت می‌ذاری. این یعنی وفاداری، تکرار خرید و حتی تبلیغ دهان‌به‌دهان!

اما یه جای کار هست که باید حواست باشه…

همه‌ چی گل و بلبل نیست. بزرگ‌ترین چالش نیچ مارکت‌ها وابستگی زیاد به یه محصول یا یه گروه خاصه. یعنی چی؟

یعنی اگه تقاضا برای اون محصول خاص افت کنه، یا یه رقیب خلاق‌تر بیاد، ممکنه کارت بسوزه. شرکتای بزرگ همیشه می‌ترسن که فقط به یکی دو تا کالا وابسته بمونن.

پس راه‌حل چیه؟
نیچ مارکت باید یه سکوی پرتاب باشه، نه یه قفس! یعنی اول با یه بازار جزئی وارد شو، جا بیفت، اعتماد بساز… بعدش آروم‌آروم حوزه‌ت رو گسترش بده. موفقیت اولیه‌ت باید بهت کمک کنه تا بازارهای جدید رو هم فتح کنی.

به قول معروف:
اول با ذره‌بین بدرخش، بعد با نورافکن بدرخون!

چند تا نمونه‌ی باحال از نیچ مارکت‌هایی که ترکوندن! 

بذار یه کم از تئوری بیایم بیرون و ببینیم تو دنیای واقعی، کسایی که وارد بازارهای خاص شدن، چجوری با یه ایده‌ی به‌ظاهر کوچیک، کارای بزرگ کردن:

 Happiness Abscissa – بوی خوش، حال خوش!

این فروشگاه اومده از یه عصب‌شناس کمک گرفته تا رایحه‌هایی انتخاب کنه که واقعاً مغز رو آروم می‌کنن و حس شادی و سلامت می‌دن. یعنی چی؟ یعنی وقتی یه شمع یا صابون ازشون می‌خری، فقط یه محصول نمی‌خری؛ داری یه تجربه‌ی عاطفی-عصبی می‌خری!
اینا دقیقاً فهمیدن مشتریاشون دنبال “آروم شدن”ن، نه فقط یه بوی خوش.

 UNTUCKit – پیراهن واسه بیرون گذاشتن

این برند اومده یه مشکل ساده ولی واقعی رو حل کرده: اونایی که حال ندارن یا دوست ندارن پیراهنشونو بذارن توی شلوارشون.
اونا پیراهن‌هایی طراحی کردن که دقیقاً واسه بیرون موندن دوخته شدن؛ نه زیادی بلندن، نه عجیب وایمیستن.
یعنی با یه جزئی‌نگری ساده، یه بازار مخصوص خودشون ساختن!

 Glorious PC Gaming Race – فقط برای گیمرهای PCباز

لازم نیست نیچ مارکتت عجیب‌غریب باشه. این فروشگاه فقط به یه قشر خاص خدمات می‌ده: گیمرهایی که با رایانه بازی می‌کنن. نه کنسول، نه موبایل. فقط PC!
از کیبورد گرفته تا موس و تجهیزات خاص، همه چیزشون فقط مخصوص این دسته‌ست.
با تمرکز بالا روی این گروه، تونستن جامعه‌ای وفادار از مشتری‌ها و دنبال‌کننده‌ها بسازن.

هفت‌گیاه – داروهای گیاهی مخصوص مزاج‌ها
این برند اومده با ترکیب طب سنتی و علم مدرن، محصولات درمانی و تغذیه‌ای برای مزاج‌های مختلف تولید می‌کنه. یعنی به جای داروهای عمومی، با شناخت دقیق گروه‌هایی مثل “افراد گرم‌مزاج پرانرژی” یا “سردمزاج‌های کم‌خواب”، محصولات خاص خودش رو ساخته.

 کمپ ۹۰ – همه‌چیز برای عاشقان کمپینگ و طبیعت‌گردی
فروشگاهی که فقط تمرکزش روی تجهیزات کمپ و طبیعت‌گردیه. از کارد و چاقو گرفته تا کیسه خواب و اجاق. جامعه هدفش کاملاً مشخصه: طبیعت‌گردهای حرفه‌ای و نیمه‌حرفه‌ای که دنبال تجهیزات کم‌جا، سبک و با کیفیت‌ان.

 مدوپوش – مد اسلامی مدرن برای خانم‌ها
این برند اومده بین “پوشیدگی” و “استایل” آشتی داده. طراحی لباس‌هایی که هم حجاب دارن، هم ترند و جوان‌پسند هستن. جامعه هدفش هم مشخصه: خانم‌هایی که می‌خوان باحجاب باشن اما خوش‌پوش و متفاوت.

 مامان‌پز – غذای خانگی با دستپخت مامان‌ها
پلتفرمی که به خانم‌های خانه‌دار این امکان رو داده تا از آشپزی‌شون کسب درآمد کنن. جامعه هدفش کیه؟ کسایی که دلشون غذای خونه می‌خواد ولی وقت یا مهارت پختش رو ندارن. اینجا بازار جاویژه‌ش بین بیرون‌برهای صنعتی و غذای سنتی خونه‌پز تعریف شده.

 پت پرس – فقط برای صاحبان حیوانات خانگی
از مشاوره دامپزشکی گرفته تا فروش غذای حیوانات و آموزش تربیت سگ و گربه. پت پرس تمرکزش رو گذاشته روی یه جامعه خاص: صاحبان حیوانات خانگی که دنبال اطلاعات دقیق و خدمات تخصصی هستن.

لزومی نداره بازار خاصت خیلی عجیب باشه، فقط باید دقیق باشه. اگه بتونی یه نیاز خاص رو درست شناسایی و تأمین کنی، حتی از یه ایده‌ی ساده هم می‌تونی امپراتوری بسازی.

نیچ مارکت تو آموزش یعنی آموزش به سبک خاصِ خاص!

اگه فکر می‌کنی بازار آموزش فقط یعنی درس و مدرسه یا کلاس زبان، باید بدونی دنیاش خیلی وسیع‌تر و تخصصی‌تر از این حرفاست. تو صنعت آموزش هم می‌شه وارد نیچ مارکت شد و دقیقاً به یه گروه خاص با یه نیاز خاص آموزش داد.

یعنی چی؟ یعنی به جای اینکه برای همه، همه چی آموزش بدی، فقط بری سراغ یه گوشه‌ی خاص از بازار که هم رقابتش کمتره، هم ارزشش بیشتر.

مثلاً:

  • آموزش مهارت‌های ارتباطی مخصوص پرستارها

  • آموزش نرم‌افزار فقط برای معمارها

  • آموزش تولید محتوای ویدیویی برای کوچ‌ها و مربی‌های انگیزشی

  • آموزش ریاضی به سبک بازی برای بچه‌های دارای اختلال یادگیری

وقتی وارد یه بازار جاویژه آموزشی می‌شی، چند تا اتفاق خوب می‌افته:

 مشتری دقیق‌تر، خدمات شخصی‌تر
تو دقیقاً می‌دونی مخاطبت کیه، چی می‌خواد، چه مشکلی داره. پس خدماتتو می‌تونی برای اون شخصی‌سازی کنی، نه یه آموزش خشک عمومی.

 قیمت بالاتر، درآمد بیشتر
وقتی چیزی که ارائه می‌دی تخصصی و کمیابه، می‌تونی قیمت بالاتری بذاری. چون مخاطب می‌دونه داره پول یه تجربه خاص می‌ده، نه یه آموزش تکراری دیگه.

 اعتبار بالاتر تو بازار
آدم‌ها وقتی می‌بینن تو فقط روی یه موضوع خاص تمرکز داری، بیشتر بهت اعتماد می‌کنن. چون فکر می‌کنن «این دقیقاً کارش همینه!»

 مشتری ثابت = کسب‌وکار پایدار
مخاطبی که آموزش تخصصی و مفید ازت بگیره، احتمال زیاد دوباره برمی‌گرده، تو رو معرفی می‌کنه، و ازت خدمات بیشتر می‌خواد.

کی وقتشه که بریم سراغ نیچ مارکت؟

واقعیت اینه که نیچ مارکت مثل یه مسیر فرعی توی یه جاده‌ی شلوغه؛ مسیری که خلوت‌تره، ولی اگه درست انتخابش کنی، زودتر و راحت‌تر می‌رسی به مقصد. اما سوال اصلی اینه: کی باید از اتوبان خارج بشیم و بریم تو این مسیر خاص؟

جوابش اینه: هر وقت این ۵ تا نشونه رو دیدی، بدون وقتشه!

 ۱. وقتی می‌خوای دقیقاً بدونی با کی طرفی

اگه دنبال اینی که مشتریاتو بشناسی، باهاشون حرف بزنی و بدونی دقیقاً چی می‌خوان، نیچ مارکت به دردت می‌خوره.
کافیه با چند نفر از همون جامعه خاص صحبت کنی یا یه کم تو بازار بچرخی تا بفهمی دقیقاً دردشون چیه و دنبال چه آموزشی، محصولی یا خدمتی هستن.

 ۲. وقتی رقباتو زیر ذره‌بین گذاشتی

قبل از اینکه بری تو یه بازار خاص، باید ببینی کی‌ها اون‌جا هستن. اگه دیدی رقبا حضور دارن ولی یه چیزایی رو خوب پوشش ندادن، اونجا می‌تونه فرصت تو باشه.
گاهی یه ضعف کوچیک از سمت رقبا، می‌تونه تبدیل به برگ برنده‌ی تو بشه!

 ۳. وقتی می‌دونی چی تو چنته‌ست

اگه یه توانایی خاص داری، یه تخصص، یه علاقه‌ی جدی یا حتی یه تجربه‌ی شخصی که می‌تونه به بقیه کمک کنه، خیلی راحت می‌تونی باهاش بری تو یه نیچ خاص و بدرخشی.
مثلاً اگه قبلاً با اضطراب جنگیدی و الان کلی راهکار بلد‌ی، می‌تونی آموزش‌های مخصوص مدیریت استرس برای نوجوان‌ها بسازی!

 ۴. وقتی حساب کتاب می‌کنی، نه فقط احساس

هیجان انگیزه، ولی عدد و رقم تعیین‌کننده‌ست. باید ببینی اصلاً اون نیچ انتخابی، ظرفیت پول‌سازی داره یا نه؟ هزینه‌هات چقدره؟ درآمد احتمالی چقدره؟
یه نیچ باحال ولی بدون بازار، می‌تونه وقت و انرژی‌تو هدر بده. پس قبلش خوب حساب کن.

 ۵. وقتی می‌خوای رشد بلندمدت داشته باشی

نیچ مارکت، یه پله‌ست نه سقف! اگه می‌خوای اول تو یه حوزه خاص دیده شی و بعد کم‌کم بازار خودتو بزرگ‌تر کنی، این استراتژی بهترین راهه.
مثلاً اول با آموزش مخصوص پرسنل بیمارستان شروع می‌کنی، بعدش می‌ری سراغ کل صنعت سلامت.


نیچ مارکت، یه راه باهوشانه برای ورود، دیده شدن و تثبیت برند. ولی فقط وقتی بهش وارد شو که شناخت، تحلیل، مزیت رقابتی، حساب‌و‌کتاب و چشم‌انداز رشد رو با هم داشته باشی.

آیا باید همیشه نیچ‌کار بمونیم؟ نه لزوماً!

یه سوال مهم اینه: اگه یه بازار جاویژه (نیچ مارکت) خوب برامون جواب داد، باید همیشه همون‌جا بمونیم؟
جواب کوتاه: نه، مجبور نیستی!

حقیقت اینه که نیچ مارکت یه استراتژیه، نه یه قفس. خیلی وقت‌ها نیچ مارکت کمک می‌کنه که راحت‌تر وارد بازار شی، دیده شی، مخاطب جمع کنی و اسم در کنی. ولی لزوماً قرار نیست تا ابد فقط تو همون محدوده بمونی.

چند نکته کلیدی این وسط هست:

 تصمیم‌گیری باید داده‌محور باشه، نه فقط حسی
یعنی چی؟ یعنی اینکه انتخاب کنی بری تو نیچ مارکت یا نه، باید بر اساس تحقیق بازار، نیاز مشتری، نوع محصول یا خدماتت، و موقعیت رقبات باشه—not just a gut feeling.

 نیچ می‌تونه سکوی پرتاب باشه
شاید الان فقط روی آموزش فروش برای فروشنده‌های حضوری تمرکز کردی. ولی وقتی جا افتادی، می‌تونی حوزه‌تو ببری سمت مدیران فروش، فروش آنلاین یا حتی طراحی سیستم فروش.
نیچ خوبه برای شروع، ولی اگه رشد نکنی، گیر می‌افتی.

 بعضی وقتا نیچ بودن بهتره، چون بازار خاص‌تری داری
اگه محصولت یا تخصصت خیلی خاصه و فقط یه گروه محدود بهش نیاز دارن، همون نیچ برات می‌تونه پایدارترین مدل باشه.
مثلاً اگه دوره آموزش حسابداری برای استارتاپ‌های حوزه سلامت می‌دی، نیازی نیست همه استارتاپ‌ها رو هدف بگیری. تخصصت نقطه قوته.

  • همیشه با نیچ شروع کردن خوبه.

  • همیشه تو نیچ موندن؟ فقط اگه دلیل قانع‌کننده داری.

  • رشد کردن یعنی بدونی کی وقتشه محدوده‌ت رو گسترش بدی.

بازارهای جاویژه محلی برای ارتباطی نزدیک‌تر با مشتریان و به نمایش گذاشتن تخصص و خلاقیت هستند. قبل از ورود به این بازارها خوب فکر کنید و نمونه‌های موفق آن را به طور کامل بررسی کنید تا نتیجه‌ی مطلوبی بگیرید.

نیچ مارکتینگ در جندگام:

مرحله ۱: بذر کاشتن (شروع با نیچ مارکت)

تمرکز کامل روی یک نیاز خاص
تو این مرحله باید دقیق بدونی که داری چی می‌فروشی، به کی، و چرا؟
مثلاً: آموزش ارائه برای پزشک‌ها، مربی زبان مخصوص کودک‌های درون‌گرا، برنامه غذایی برای دیابتی‌های ورزشکار.

 خروجی این مرحله:

  • شناخت عمیق مشتری خاص

  • ساخت اعتبار تخصصی

  • اولین درآمدها

 مرحله ۲: ریشه زدن (وفاداری و تثبیت)

تبدیل شدن به مرجع اون حوزه خاص
تو این فاز، باید مشتری‌هاتو به هوادار تبدیل کنی! محتوای خاص براشون تولید کنی، تجربه‌شون رو بهتر کنی و ارتباطت باهاشون عمیق‌تر شه.

 خروجی این مرحله:

  • افزایش وفاداری

  • تبلیغ دهان‌به‌دهان

  • بهبود پرسونای برند

 مرحله ۳: جوانه زدن شاخه‌های نزدیک (گسترش افقی)

افزایش محصول/خدمات تو همون جامعه هدف
الان وقتشه که خدمات جانبی یا مکمل اضافه کنی. مثلاً اگه مربی زبان برای کودک‌های درون‌گرا بودی، حالا کلاس مکالمه آنلاین هم برای والدین‌شون بذار!

 خروجی:

  • سبد محصولات گسترده‌تر

  • حفظ تمرکز ولی با عمق بیشتر

  • افزایش درآمد بدون تغییر بازار

 مرحله ۴: شاخه‌زنی به بازارهای مجاور (گسترش عمودی)

ورود به بازارهای خواهرخوانده
تو این فاز، کم‌کم از محدوده اصلی‌ت خارج می‌شی، ولی نه خیلی دور. با شناختی که از مشتری داری، می‌تونی وارد حوزه‌هایی بشی که هنوز به برندت نزدیکن.
مثلاً: آموزش ارائه برای سایر متخصص‌ها مثل وکلا، روانشناس‌ها، مدیران…

 خروجی:

  • برند شناخته‌شده‌تر

  • افزایش سهم بازار

  • ورود به شبکه‌های جدید مشتری

 مرحله ۵: درخت برند (بازار گسترده ولی ریشه‌دار)

برندت الان یه موجود بالغ با چندین شاخه‌ست
اینجا دیگه برندت نه فقط یه نیچ‌پلیر، بلکه یه بازیگر جدی تو بازار آموزش یا خدمات شده. ولی برگ برنده‌ت چیه؟
ریشه‌هات هنوز تو تخصص عمیق و شناخت واقعی مشتریه.

 ویژگی این مرحله:

  • مقیاس‌پذیری بالا

  • جریان درآمدی متنوع

  • رهبری فکری در حوزه خودت

 خلاصه مسیر:
نیچ مارکت = بذر تمرکز

تمرکز = اعتبار و اعتماد

اعتماد = رشد تدریجی

رشد تدریجی = بازار وسیع ولی شخصی‌سازی‌شده

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از

0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x