بازاریابی و تبلیغات دو جزو مهم و اساسی هر کسب و کار هستند . در ابتدا تبلیغات هر شرکت و موسسه ، زیر مجموعه ی بخش مارکتینگ بود. اما الان تبلیغات خود یک صنعت است.
مارکتینگ به همه فعالیتهای مرتبط با تحقیق، برنامهریزی، اجرا و ارزیابی استراتژیها و تاکتیکهایی گفته میشود که برای جذب مشتریان، حفظ آنها و افزایش فروش محصولات یا خدمات یک کسب و کار انجام میشود. هدف اصلی بازاریابی، ایجاد ارزش برای مشتریان و انتقال آن به سازمان است.
بازاریابی نقش بسیار مهمی در موفقیت کسب و کار دارد و تاثیر بزرگی در توسعه و رشد آن دارد. در زیر برخی از نقشهای بازاریابی در موفقیت کسب و کار آورده شده است:
- شناسایی و تحلیل بازار: بازاریابی شامل تحقیقات بازار است که به کسب و کار کمک میکند بازار هدف خود را شناسایی کند و نیازها و تمایلات مشتریان را درک کند. اطلاعات به دست آمده در مورد بازار، رقبا و مشتریان، به کسب و کار کمک میکند تا استراتژیهای مناسبی برای رقابت با سایرین و ارائه محصولات یا خدمات مورد نیاز مشتریان تدوین کند.
- تعیین استراتژی مارکتینگ : با توجه به تحلیل بازار، کسب و کار باید استراتژی بازاریابی مناسبی را برای جذب و نگهداشت مشتریان انتخاب کند. این استراتژیها شامل تعیین بازار هدف، مزیت رقابتی، موقعیت برند، قیمتگذاری، تبلیغات و روشهای توزیع محصولات است.
- ترویج و تبلیغات: بازاریابی شامل فعالیتهای ترویجی است که به هدف افزایش آگاهی مشتریان از محصولات یا خدمات کسب و کار و ایجاد تمایل در آنها برای خرید میپردازد. تبلیغات، روابط عمومی، فعالیتهای رویدادی و استفاده از رسانههای مختلف برای ارتباط با مشتریان، بخشی از این فعالیتها هستند.
- ایجاد و حفظ رابطه با مشتریان: بازاریابی در کسب و کار باید از طریق ارائه ارزش، ایجاد رابطهای مستدام با مشتریان برقرار کند. این شامل ارائه خدمات پس از فروش، برقراری ارتباط مستمر، شناخت نیازها و تمایلات مشتریان و پاسخگویی به آنها است. حفظ مشتریان فعلی نیز اهمیت بسیاری دارد زیرا حفظ یک مشتری ارزشمند معمولاً ارزانتر از جذب مشتری جدید است.
- مانیتورینگ و بهبود: بازاریابی باید به صورت مداوم عملکرد بازاریابی را نظارت کند و از طریق بازخوردهای مشتریان و دادههای کسب و کار بهبودهای لازم را اعمال کند. این میتواند شامل بهبود استراتژیها، تغییرات در محصولات یا خدمات، بهبود روشهای توزیع و تغییر در روشهای تبلیغاتی باشد.
مارکتینگ یک عامل اساسی برای موفقیت کسب و کار است و به کسب و کار کمک میکند تا محصولات یا خدمات خود را به مشتریان مناسب عرضه کند، بازار خود را گسترش دهد، رقابت قویتری را پیش بگیرد و ارزش و سودآوری بیشتری را برای سازمان ایجاد کند.
بازاریابی و تبلیغات چه ارتباطی با هم دارند؟
اول مفهوم و کاربرد تبلیغات رو بررسی می کنیم. بعد در مورد مارکتینگ صحبت می کنیم . در آخر ارتباط این دو گفته می شه. البته بحث دقیق درباره ه ی هر کدوم در بخش تبلیغات و بخش بازاریابی ارائه می شه.
تبلیغات:
تبلیغات یکی از روش های بسیار خوب برای ارتباط با مشتری است. در قدیم تنها راه انتقال پیام به مشتری بود .در آن زمان ، تبلیغات یک ارتباط یه طرفه با مشتری بود. در تبلیغات سه هدف عمده دنبال می کنیم. افزایش آگاهی ، تثبیت جایگاه و ترغیب بازار هدف است.تبلیغ می کنیم تا برندمون را بشناسانیم . محصول خودمون رو معرفی کنیم. بگوییم چه خدمات داریم. وجه تمایزمون با بقیه چی. حالا که ماو محصولات مون شناخته شدیم ،حالا نوبت ترغیب مشتریه! مشتری را ترغیب کنیم ، لااقل یک بار محصول و خدمات ما را امتحان کنه. تا به مشتری تبدیل بشه. مرحله ی بعد، باید جایگاه مون رو تثبت کنیم . باید در بازار حضور داشته باشیم . باید به مشتری بفهمانیم ، برای ارائه خدمات حضور داریم. پس می توانند باز هم به ما مراجعه کنند.این شاید یه قسمتی از کار تبلیغات باشه. اما سنتی ها عقیده دارن: محصول خوب تبلیغ نمی خواد!! اما اینطور نیست. و در بخش تبلیغات به طور مفصل در این مورد صحبت می کنیم. امروزه روش های زیادی برای تبلیغات وجود داره مانند: تبلیغات چاپی ، رسانه ای ، محیطی ، دیجیتالی ، تلفنی و…
بازاریابی:
شامل روابط اجتماعی و ارتباطات ، برای مبادله ی کالا و خدمات است. یعنی در بازاریابی ، تقاضا ، کالا، خدمات ، معامله ، بازار و تبلیغات مورد توجه قرار می گیرد.بازاریابی ، توانایی های شرکت و نیاز های مشتری رو به هم ارتباط میده! پس شامل برنامه ها و استراتژی ، گسترش و ترویج و تبلیغات است. هر کدوم از این بخش ها بسیار گسترده هستند. امروزه علاوه بر بازاریابی، حفظ و گسترش بازار هم اهمیت زیادی دارد.
بازاریابی هم بخش ها و روش های مختلفی داره. بازاریابی صنعتی ، بازاریابی مصرفی ، بازاریابی چند سطحی ، بازار یابی مویرگی ، بازاریابی شبکه ای ، بازار یابی دهان به دهان و….
ارتباط یکپارچه ی بازاریابی IMC:
هر محصول یا خدمت ، می تونه به طریقی با مشتری ارتباط برقرار کنه. تبلیغات یه روشه! روش دیگه بسته بندیه! تخفیفات هم می تونه یه راه ارتباط با مشتری باشه. محل فروش و عرضه محصول هم تاثیر گذاره. نوع پوشش و طرز برخورد کارکنان عامل مهم دیگه است. شبکه های اجتماعی و اینترنت و موبایل هم نقش پر رنگی دارن. می بییند که ، یه جاهایی تبلیغات و بازاریابی در کنار هم ظاهر می شن. اما هر کدوم تخصص و عملکرد جدا دارند . اما در یک سیستم یکپارچه یا آمیخته ظاهر می شوند. سیستم یکپارچه شامل هر دو است. از این جا به بعد، هر کدام را به طور مستقل در بخش خودشون بررسی می کنیم.
بازاریابی چیست ؟
در بازاریابی اولین چیزی که مطرح میشود نیازهای افراد و یک جامعه است در واقع هدف از بازاریابی پیدا کردن شیوههای مختلف و صحیح برای تأمین کردن این نیازهاست و نوعی فرایند مدیریتی- اجتماعی محسوب میشود که به وسیلهی تولید و یا رد و بدل کردن کالاها با یکدیگر در جهت تأمین نیازهایشان صورت میگیرد. بازاریابی دارای چهار رکن اساسی است که عبارتند از: توزیع یا محل ، کالا یا خدمات، ترویج، قیمت گذاری
بازاریابی دارای چه کارکردهایی است ؟
به کمک بازاریابی می توان نیازهای یک جامعه را شناسایی کرد و این امکان وجود دارد که با اندازه گیری اندازه یک بازار حدود سودآوری را برای آن محصول محاسبه کرد. همه اینها از مواردی هستند که در بازاریابی مطرح می شود به عبارتی در بازاریابی برای یک شرکت، بخش مناسبی از بازار شناسایی و انتخاب می شود و سپس از طرف شرکت بررسیهای لازم صورت می گیرد که آیا امکان عرضه خدمات به آن وجود دارد یا خیر در صورت مناسب بودن شرایط کالای مورد نظر برای آن بخش از بازار طراحی و تولید می شود و به آنجا عرضه می گردد چند سالی است که تجاریسازی به عنوان یکی از کارکردهای مهم و اساسی بازاریابی مطرح میشود و این مورد در کتابهای جدید قابل مشاهده است به طوری که برای کلمه مارکتینگ معادل تجاری سازی را قرار دادهاند.
تفاوت بازاریابی با تبلیغات :
میتوان گفت تبلیغات بخش بسیار کوچکی از بازاریابی هستند چراکه بازاریابی یعنی برنامهریزی و سپس اجرا و هدایت هدفمند این برنامه تا پایان که همه اینها در واقع آمیخته ای از فعالیت های تجاری هستند و هدف از این فرآیند این است که خریدار و فروشنده به هم نزدیک باشند تا عمل تبادل منافع و یا انتقال محصول صورت گیرد ولی تبلیغ فرایندی است که در آن به ازای پرداخت مبلغی ، محصول شرکت معرفی و تبلیغ می شود و شامل پیامهایی است که مشتریان را ترغیب به خرید محصول می کند.
تفاوت بازاریابی و فروش در چیست ؟
هدف اساسی و مهم فرآیند فروش بستن قرارداد با مشتری و گرفتن امضای این در حالیست که هدف بازاریابی چیز دیگری است بازاریابی در واقع نوعی فعالیت تجاری است که سبب می شود مشتری نسبت به خرید محصول ترغیب شود بازاریابی افق های وسیعی را پیش رو دارد اما در فروش مسئله رشد بسیار مورد توجه است.
تاثیراتی که تکنولوژی در بازاریابی داشته است شامل چه مواردی می باشد ؟
با گذشت زمان و پیشرفت تکنولوژی در زمینه اینترنت و شبکههای اجتماعی، پهپادها و غیره بازاریابی دچار تغییرات جدیدی شده است برای مثال با وجود اینترنت و دسترسی به وب این امکان وجود دارد که قیمت محصولات هر شرکت با شرکتی دیگر مورد مقایسه قرار گیرد و رقابت بر سر قیمت و کاهش قیمت آنها وجود داشته باشد از دیگر مواردی که می توان به آن اشاره کرد وجود شبکههای اجتماعی است که در واقع عمل تبلیغات به سهولت در آنها انجام میشود هر یک از مواردی که در متن بالا ذکر شد از جمله عواملی هستند که در رقابت شرکت ها با هم نقش بسیار مهمی دارند از طرفی وجود پرینترهای سه بعدی که روز به روز بر میزان کیفیت و قدرت دقت آنها افزوده می شود باعث شده تا از جا به جایی محصولات کاسته شود و در مقابل بیشتر انتقال مواد خام صورت گیرد که این یک مزیت مهم محسوب میشود.
به چه علت بازاریابی مهم است ؟
بازاریابی مزیت های بسیار زیادی دارد که از جمله آنها می توان به رشد کسب و کار، افزایش فروش، آگاهی از برند ها و در نهایت موفقیت در یک کسب و کار اشاره کرد. در واقع یکی از مهمترین فرآیندهایی است که برای رسیدن به موفقیت در زمینه بازار و خرید و فروش باید صورت گیرد.
۶ دلیل مهم و اساسی که اهمیت بازاریابی را نشان میدهد :
1- شناخت مشتری :
به کمک بازاریابی شما به درک صحیح و درستی از مشتری محصولات خود می رسید که این عامل در زمینه تولید و عرضه محصولات به بازار نقش اساسی و مهمی دارد. در واقع شما با تحقیق در بازار و سپس انتخاب بخشی از آن محصول مورد نظر را بر اساس مشتریان آن بازار عرضه می کنید.
2- اطلاع رسانی:
در رابطه با محصولات شرکت وظیفه دارد اطلاعاتی را در اختیار مخاطبان آن محصول و مشتریان خود قرار دهد.
3-جذب مشتری :
جذب مشتری فرآیند بسیار مهم برای مثال شما با در اختیار قرار دادن اطلاعاتی در مورد محصولات خود به مشتری سبب می شوید تا آنها احساس مهم بودن نمایند و این احساس را داشته باشند که نظر و رضایت مندی مشتری ها برای آن شرکت مهم و قابل توجه است این از مواردی است که به نوبه خود موجب جذب مشتری میشود که معمولاً این بخش به صورت مسابقه و رقابت در رسانه های اجتماعی و غیره انجام می شود.
4- افزایش فروش :
همانطور که می دانید افزایش فروش رابطه مستقیمی با افزایش سود دارد و معمولاً شرکت ها می توانند از شیوه های اصولی و متنوع برای تبلیغ محصولات خود استفاده کنند که با پیشرفت تکنولوژی در عصر حاضر این امکان بسیار افزایش یافته است از جمله این موارد میتوان به رادیو-تلویزیون سایت های اینترنتی رسانه های اجتماعی و غیره اشاره کرد که همه این عوامل سبب ترغیب مشتری به خرید محصول میشود.
5- ایجاد رقابت :
همان طور که کمی پیشتر گفتیم جذب مشتری عامل بسیار مهمی در بازاریابی محسوب می شود که با در اختیار قرار دادن اطلاعاتی در مورد محصول به دست می آید تبلیغ هم از جمله موارد بسیار مهمی است که با توجه به پیشرفت تکنولوژی در عصر حاضر راه های مختلفی برای انجام آن وجود دارد.
6- برند سازی :
هدف نهایی به وجود آوردن یک نام تجاری قوی می باشد و معروف بودن این برند رابطه مستقیمی با افزایش فروش محصولات آن دارد و تبلیغ در این راه عامل بسیار مؤثر و سرنوشت سازی است در صورت برخورداری از شهرت خوب مطمئناً فروش محصولات آن شرکت افزایش می یابد و در نهایت سبب توسعه تجارت شرکت مورد نظر خواهد شد.
چه زمانی نیاز به عملیات مارکتینگ داریم؟
نیاز به مارکتینگ در هر کسب و کار و در هر مرحلهای از زندگی کسب و کار وجود دارد. این نیاز به مارکتینگ در زمانها و موقعیتهای مختلف ممکن است متفاوت باشد. در زیر به برخی از زمانها و مواردی که نیاز به مارکتینگ دارید اشاره میکنم:
- راهاندازی کسب و کار: هنگامی که یک کسب و کار جدید راهاندازی میشود، نیاز به بازاریابی برای جذب مشتریان اولیه و ایجاد آگاهی از برند و محصولات یا خدمات خود دارید. این شامل انجام تحقیقات بازار، تعیین استراتژیهای مارکتینگ، طراحی لوگو و برندینگ، ایجاد وبسایت و حضور در رسانههای اجتماعی است.
- گسترش کسب و کار: هنگامی که کسب و کار شما رشد میکند و میخواهید به بازارهای جدید وارد شوید یا به مشتریان جدیدی دسترسی پیدا کنید، نیاز به مارکتینگ برای افزایش آگاهی و جذب مشتریان جدید دارید. این شامل تحلیل بازار جدید، استراتژیهای مارکتینگ گسترشی، تبلیغات موثر در بازارهای جدید و ارتقای نام و شناخت برند است.
- رقابت با سایرین: در هر صنعتی رقابت وجود دارد و برای برتری در بازار، نیاز به مارکتینگ برای جلب توجه مشتریان و تفویق رقبا دارید. این شامل برندسازی قوی، تعیین مزیت رقابتی، تحقیقات بازار جهت تشخیص نقاط ضعف و قوت رقبا، تبلیغات خلاقانه و استفاده از روشهای مارکتینگ نوآورانه است.
- تغییرات در نیازها و تمایلات مشتریان: تغییرات در نیازها و تمایلات مشتریان همیشه رخ میدهد و کسب و کار باید مارکتینگ را برای تطبیق با این تغییرات استفاده کند. این شامل تحقیقات مشتری، بهروزرسانی استراتژی مارکتینگ، تغییر در محصولات یا خدمات، تبلیغات هدفمند و تعامل مستمر با مشتریان است.
- رونق بازار و فصلهای خاص: برخی از رونقهای بازار و فصلهای خاص، مانند روزهای تخفیف، تعطیلات، تماشای ورزشهای بزرگ و … فرصتهای بزرگی برای استفاده از بازاریابی هدفمند و خلق تقاضا ایجاد میکنند. در این موارد، میتوانید استراتژیهای تبلیغاتی، تخفیفات و ارائه خدمات ویژه را بهرهبرداری کنید.
بنابراین، مارکتینگ در هر زمانی که شما نیاز به جذب مشتریان، رشد کسب و کار، ایجاد تفویق رقبا، تطبیق با تغییرات بازار و بهرهبرداری از فرصتهای خاص دارید، ضروری است.
بازاریابی یا بازارسازی:
بازاریابی و بازارسازی دو مفهوم مرتبط با یکدیگر در حوزه کسب و کار هستند، اما به معنای جداگانه و نقشهای متفاوتی را ایفا میکنند. در زیر به توضیح هریک از این مفاهیم میپردازم:
بازاریابی (Marketing): بازاریابی فرآیندی است که شامل تحقیق، برنامهریزی، اجرا و ارزیابی استراتژیها و تاکتیکهایی است که برای جذب مشتریان، حفظ آنها و افزایش فروش محصولات یا خدمات یک کسب و کار انجام میشود. هدف اصلی بازاریابی، ایجاد ارزش برای مشتریان و انتقال آن به سازمان است. بازاریابی فعالیتهایی شامل تحلیل بازار، استراتژیگذاری، تعیین بازار هدف، محصولات و قیمتگذاری، توزیع و تبلیغات را در بر میگیرد. هدف اصلی بازاریابی جلب مشتریان و رشد کسب و کار است.
بازارسازی (Market Making): بازارسازی به فعالیتهایی اشاره دارد که برای ایجاد و شکل دادن به بازار برای محصولات و خدمات جدید صورت میگیرد. در واقع، بازارسازی درگیر بازارهای جدید و نیاز به ایجاد تقاضا است. بازارسازی تلاش میکند با ارائه محصولات و خدمات جدید، استفادهکنندگان را به ایجاد تقاضا و خرید واقعی تشویق کند. این فرآیند ممکن است شامل ایجاد بازارهای جدید، تحقیقات بازار و مشتریان، ارائه محصولات نوآورانه و روشهای بازاریابی خلاقانه برای جلب توجه مشتریان باشد.
به طور خلاصه، بازاریابی بیشتر به فرآیندی اشاره دارد که برای جذب مشتریان، حفظ آنها و افزایش فروش انجام میشود، در حالی که بازارسازی بیشتر به ایجاد و تقویت بازارهای جدید و ایجاد تقاضا برای محصولات و خدمات جدید میپردازد. این دو مفهوم مکمل یکدیگر هستند و در کنار هم استفاده میشوند تا کسب و کار به رشد برسد.
بازارسازی اولویت داره یا بازرایابی:
هیچ یک از بازاریابی و بازارسازی در حقیقت اولویتی نسبت به یکدیگر ندارند، بلکه آنها به طور مشترک و ترکیبی در حقیقت موفقیت کسب و کار را تضمین میکنند. بازاریابی و بازارسازی دو جنبه مختلف و اساسی را در فرآیند توسعه و رشد کسب و کار ایفا میکنند و به همدیگر وابسته هستند.
بازاریابی فعالیتهایی را شامل میشود که به تحقیقات بازار، تعیین استراتژیها، جذب مشتریان و افزایش فروش محصولات یا خدمات متمرکز میشود. بازاریابی به کسب و کار کمک میکند تا محصولات یا خدمات خود را به مشتریان مناسب عرضه کند و رقابت قویتری را در بازار داشته باشد.
بازارسازی در برابر بازاریابی، مرحلهای قبلی تر و به توسعه و ایجاد بازار برای محصولات و خدمات جدید میپردازد. بازارسازی تلاش میکند با ایجاد تقاضا، استفادهکنندگان را به خرید واقعی تشویق کند و بازار را برای کسب و کار ایجاد کند.
بازاریابی و بازارسازی در واقع به صورت ترکیبی باید استفاده شوند. برای موفقیت کسب و کار، نیاز است بازارسازی مناسب برای ایجاد و تقویت بازارها و تولید تقاضا انجام شود و سپس بازاریابی برای جذب مشتریان و ارائه محصولات و خدمات مورد نیاز آنها انجام شود.
بنابراین، هیچ اولویت مطلقی بین بازاریابی و بازارسازی وجود ندارد؛ بلکه آنها باید به صورت ترکیبی و همزمان انجام شوند تا کسب و کار بتواند رشد و موفقیت بیشتری داشته باشد.