روابط مشتری ، راهی برای ساختن مشتری وفادار! روزی روزگاری فروش تموم میشد وقتی مشتری پول میداد و میرفت. ولی حالا… ماجرا تازه از همونجا شروع میشه!
تو دنیای امروز، فقط اون کسبوکارهایی نفس میکشن که بلدن با مشتری رابطه بسازن. رابطهای واقعی، انسانی، دوطرفه. نه فقط تماس و پیام تبلیغاتی، نه فقط CRM. منظورم اون ارتباطیه که باعث میشه یه مشتری بعد از یه بار خرید، بشه طرفدار همیشگیات.
حالا سوال اینه:
رابطهی خوب با مشتری چه شکلیه؟ اصلاً چطوری ساخته میشه؟ و چرا اینقدر مهمه؟
همهچی فقط محصول خوب داشتن نیست!
درست کردن یه محصول درجهیک کار آسونی نیست؛ کلی فکر، تلاش، آزمون و خطا میخواد. ولی بذار یه چیز مهم رو بگم:
حتی اگه بهترین محصول دنیا رو هم بسازی، تضمینی برای موفقیت کسبوکارت نیست.
الان دیگه فقط خود محصول مهم نیست. مشتریِ امروزی حواسش به همه چی هست:
چی میفروشی؟ چطور میفروشی؟ بعدش چی میکنی؟
و اینجاست که یه موضوع اساسی میاد وسط: روابط با مشتری.
آدمای امروزی دیگه دنبال یه خرید ساده نیستن. براشون مهمه بعد از خرید چی میشه، چطور باهاشون رفتار میکنی، چقدر بهشون گوش میدی. این یعنی دیگه زمانِ «فقط بفروش و برو» تموم شده.
آمارم حرفشو میزنه:
یه تحقیق تو سال ۲۰۱۸ نشون داد که ۵۹٪ از مشتریها نسبت به سال قبل، انتظارشون از خدمات مشتری بالاتر رفته. یعنی سطح توقعها داره میره بالا، و ما هم باید خودمونو برسونیم.
الان شرکتها فقط به فروش فکر نمیکنن؛ دارن تلاش میکنن تجربهای بسازن که همهجا یکدست و باکیفیت باشه — چه سایت، چه پشتیبانی، چه شبکههای اجتماعی.
هدف چیه؟
ساختن یه رابطهی درست و حسابی با مشتری. رابطهای که باعث میشه مشتری بمونه، برگرده، حتی طرفدارت بشه.
اگه تو هم دنبال راهی هستی برای اینکه این رابطه رو قویتر کنی، اول باید بدونی «رابطهی خوب با مشتری» اصلاً یعنی چی و چطوری ساخته میشه.
روابط مشتری یعنی چی دقیقاً؟ فقط جواب دادن به تلفن نیست!
وقتی از “روابط مشتری” حرف میزنیم، منظورمون یه تماس یا یه گفتوگوی ساده نیست. داریم دربارهی همهی اون راههایی حرف میزنیم که یه کسبوکار با مشتریهاش ارتباط میگیره تا تجربهشون از برند، راحت، دلنشین و موندگار باشه.
یعنی چی؟ یعنی از یه «سلام چطور میتونم کمکتون کنم» ساده گرفته، تا اینکه چطور تو بلندمدت بفهمی مشتری چی میخواد و براش راهحل بسازی.
هدف نهاییش؟ یه رابطهی دو طرفه که بیشتر از یه معامله باشه؛ یه جور رفاقت حرفهای.
البته این موضوع فقط وظیفهی تیم خدمات مشتری نیست، هرچند اونجا خط مقدم ماجراست. واقعیت اینه که همهی تیمها توی این بازی نقش دارن — از مارکتینگ و فروش گرفته تا محصول و حتی پشتیبانی فنی. چون رابطه ساختن، کار یه نفر نیست؛ یه تلاش گروهیه.
روابط مشتری شامل چه کارایی میشه؟ دو جور رفتار داریم:
انفعالگرایانه: وقتی مشتری میگه «یه مشکلی دارم…»
اینجا وقتیه که مشتری خودش با مشکل میاد جلو. مثلاً میگه محصول کار نمیکنه، سفارشش دیر رسیده یا یه سوال مهم داره.
نقش ما چیه؟
در لحظه درست عمل کنیم.
یعنی پاسخگو باشیم، کمک کنیم، مشکل رو حل کنیم. همین کار به ظاهر ساده، میتونه شروع یه رابطهی بلندمدت باشه — یا برعکس، باعث بشه برای همیشه ازمون دل بکنه.
پس اگه قراره برندت موندگار بشه، باید بلد باشی اینجور موقعیتها رو قشنگ مدیریت کنی. سریع، دقیق، و با احترام.
کنشگرایانه: وقتی خودت پیشقدم میشی
اینجا دیگه منتظر نمیمونی مشتری بیاد بگه چی میخواد. خودت فکرشو میکنی. پیشبینی میکنی. بهش تخفیف میدی، محصولتو بهتر میکنی، یا یه آپدیتی میدی که بگه: «دمتون گرم که به فکر مایین.»
این سبک رفتار برای ساختن یه رابطهی بلندمدت با مشتری فوقالعادهست. چون نشون میده فقط وقتی بهش نیاز داری پیدات نمیشه، بلکه واقعاً حواست بهشه.
تهش چی؟
روابط مشتری، ترکیبیه از اینکه در لحظهی نیاز کنارش باشی و قبل از اینکه نیازی حس کنه، براش فکری کرده باشی.
اونوقت دیگه فقط یه فروشنده نیستی، یه همراهی؛ و همراهها همیشه موندگارترن.
خدمات مشتری با روابط مشتری یکیه؟
ممکنه تا همین الان با خودت فکر کرده باشی که این دوتا یعنی یه چیز. ولی حقیقتش اینه که خدمات مشتری و روابط مشتری شبیه هم هستن، ولی دوقلو نیستن — یه فرق اساسی بینشون هست.
بذار ساده بگم:
خدمات مشتری اون چیزیه که کسبوکار تو، تو لحظههای مختلف برای موفق شدنِ مشتری ارائه میده.
مثلاً وقتی تماس میگیره و میگه «محصول بهدستم نرسیده» یا «اینو چجوری نصب کنم؟» و تیم پشتیبانی کمکش میکنه. این یه کار درونگراست. یعنی تا وقتی مشتری نیاز نداشته باشه، معمولاً حرکتی از سمت ما دیده نمیشه.
حالا گاهی هم خدمات مشتری میتونه کنشگرایانه باشه (مثلاً تماس بگیریم بگیم “مشکلتون حل شد؟”)، ولی بیشتر وقتها حالت واکنشی داره.
روابط مشتری اما یه سطح بالاتره.
این فقط دربارهی واکنش نیست، دربارهی تعامل مداوم و دوطرفهست.
هم به مشکلات فعلی مشتری واکنش نشون میده، هم برای آیندهش برنامه میریزه. یعنی هم درونگراست، هم برونگرا.
هم حواسش به الان هست، هم به فردا.
روابط مشتری میگه:
«باشه، امروز مشکلشو حل کردیم. ولی چی کار کنیم که دفعهی بعد اصلاً به مشکل نخوره؟ چی کار کنیم که خودش حس کنه ما همراهشیم، نه فقط پشتیبان؟»
خدمات مشتری، بخش مهمی از روابط مشتریه — ولی فقط یه قسمتش.
روابط مشتری، یه نگاه بلندمدته به کل سفر مشتری: قبل خرید، حین خرید، بعد خرید.
اگه میخوای فقط یه “پاسخگو” باشی، خدمات مشتری رو خوب انجام بده.
ولی اگه میخوای یه رابطهی واقعی، سازنده و موندگار بسازی، باید بری سراغ روابط مشتری.
روابط مشتری مثبت یعنی چی؟ یعنی یه رابطهی دوطرفه که به هر دوتون میچسبه!
وقتی از “روابط مشتری مثبت” حرف میزنیم، منظورمون یه دوستی سطحی نیست. داریم از یه رابطهی عمیق و موندگار میگیم؛ یه رابطهای که هم برای مشتری نفع داره، هم برای تو بهعنوان یه کسبوکار.
اینجور رابطه توی محیطی شکل میگیره که مشتری حس کنه میتونه بهت اعتماد کنه. جایی که ثبات هست، کیفیت هست، صداقت هست.
همین اعتمادِ کوچیک، میتونه به مرور تبدیل بشه به وفاداری، و وفاداری یعنی رشد — هم برای مشتری، هم برای کسبوکار تو.
خب، فایدهش چیه؟ چرا انقدر مهمه؟
تو دنیای رقابتی امروز، یه رابطهی خوب با مشتری فقط یه امتیاز اضافه نیست، یه برگهی برندهست.
اینا سهتا از مهمترین چیزاییان که یه رابطهی مثبت برات میاره:
۱. حفظ مشتری (یعنی اینکه مشتری بمونه، برگرده، و تعریف کنه)
واقعیت تلخه ولی سادهست:
اگه مشتری یه تجربهی بد باهات داشته باشه، احتمال اینکه برگرده خیلی پایینه.
آمار چی میگه؟ ۶۱٪ مشتریها میگن فقط با یه بار تجربهی بد، دیگه سراغ اون برند نمیرن.
ولی اگه رابطهت باهاش قوی باشه، قضیه فرق میکنه.
اونوقته که حتی اگه یهجا اشتباه هم بکنی، چون قبلاً نشون دادی که کنارش هستی، چشمپوشی میکنه.
شفاف بودن و صداقت — حتی توی سختترین موقعیتها — میتونه کلی جلوی ریزش مشتری رو بگیره.
یه تحقیق نشون داده فقط ۵٪ افزایش تو حفظ مشتری میتونه بین ۲۵ تا ۹۵ درصد سود بیشتر برات بسازه!
پس بله، وفاداری نهتنها قشنگه، حسابی هم میصرفه!
وفاداری مشتری: برگ برندهی واقعی کسبوکار
اگه با مشتریهات یه سابقهی خوب بسازی، دیگه رقبا باید خیلی زور بزنن تا بتونن دلشون رو بزنن ببرن.
وفاداری مشتری یعنی مشتری دوباره برگرده، خودش بخواد از تو بخره، و حتی به بقیه هم پیشنهادت کنه.
واقعیت اینه که مشتریهای تکراری، ارزش خیلی بیشتری از سرنخهای سرد دارن.
چرا؟ چون اونایی که قبلاً یه بار ازت خرید کردن، احتمال خرید دوبارهشون خیلی بیشتره.
و اینم بگم: اگه محصولت کیفیت داشته باشه، ۵۵٪ مشتریها حاضرن پول بیشتری هم براش بدن!
حالا شاید ساختن یه رابطهی بلندمدت با مشتری اولش پرهزینه بهنظر بیاد، ولی توی بازی بلندمدت؟
سود و نتیجهش خیلی بیشتر از تبلیغاتیه که زود میسوزه و فراموش میشه.
رضایت مشتری: اون چیزی که دیده نمیشه، ولی همهچی بهش بستگی داره
فهمیدن اینکه مشتری واقعاً راضیه یا نه، همیشه آسون نیست.
۹۱٪ مشتریهای ناراضی، هیچوقت شکایت نمیکنن. فقط دیگه پیداشون نمیشه.
بدون خداحافظی میرن و پشت سرتم نگاه نمیکنن.
اما یه رابطهی مثبت با مشتری، میتونه مثل یه بیمه عمل کنه.
باعث میشه قبل از اینکه طرف بیسر و صدا بره، حرفشو بزنه، دردشو بگه، یه فرصتی بده برای جبران.
وقتی کانال ارتباطی روشن باشه، هم تو بهتر میفهمی مشکل چیه، هم مشتری احساس امنیت و احترام میکنه.
همین حس اعتماد باعث میشه موقع خرید بعدی، دوباره یاد تو بیفته — نه فقط چون محصولت خوبه، چون رابطهت باهاش خوبه.
تحقیقا نشون داده رابطهی خوب با مشتری، تأثیرش روی تصمیم خرید بیشتر از تبلیغاته. پس جدیش بگیر!
رابطهسازی آسون نیست، ولی لازمه
هر کسبوکاری که دنبال موندگاریه، باید یاد بگیره با مشتریهاش رابطهی مثبت بسازه.
راستش آسون نیست. چون رابطه یعنی گوش دادن، وقت گذاشتن، همدل بودن — ولی ارزشش رو داره.
اگه دنبال اینی که بدونی چطور این رابطهها رو واقعا بسازی، مقالهی بعدیمون رو از دست نده. اونجا قدمبهقدم میریم سراغ شیوهی اجراش
جناب آقای گنحی عزیز
من همیشه به فروشنده های تیم فروشم میگم شما قبل از محصول دارید یک حس خوب رو به مشتری میفروشید و مشتری ابتدا حس خوب رو از شما میخره بعد محصولتون رو و همچنین بعد از خرید محصول این فقط حس خوب هست که میتونه اون رو به مشتری وفادار تبدیل کنه و…
ممنونم از توجه شما جناب رنجبر زاده عزیز