تیم مفهومی پراهمیت و حیاتی در دنیای امروز است. مفهومی که به شدت نیازمند درک و توجه است. یک عضو موثر تیم، کسی است که کسبوکار خود را به طور مستمر بهبود میبخشد و سطح کاری خود و همکارانش را بالا میبرد. در ادامه تفاوت تیم با گروه را بررسی کردیم و 30 عامل اثرگذار در تبدیل شدن به یک عضو موثر تیم را نام بردیم.
تفاوت تیم با گروه
بسیاری از ما در گفتار روزمرهی خود تیم و گروه را به جای هم به کار میبریم. با این که شاید تصور عموم افراد این باشد که تیم و گروه هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند، فلسفهی تیم با گروه به شدت متفاوت است.
- تیمها به طور معمول تعداد اعضای محدودی دارند ولی گروهها هیچ محدودیتی از نظر تعداد نفرات ندارند.
- همهی اعضای یک تیم شناخت نسبی نسبت به هم دارند ولی در گروه چنین چیزی وجود ندارد.
- در تیم بسیاری از مسئولیتها مشترک هستند ولی در گروه هرکس تنها مسئول کار خودش است.
- تیم عموماً یک رهبر یا مدیر دارد ولی گروه لزوماً به آن نیاز ندارد.
- تیمها محیطهای پویاتری برای پیشرفت هستند درحالی که نفس پیشرفت و آموزش در گروه بسیار محدودتر است.
- اعضای تیم به هم وابسته هستند ولی رابطهی وابستگی در میان اعضای گروه وجود ندارد.
- اعضای تیم باید به تک تک همتیمیهای خود اعتماد داشته باشند ولی در گروه نیازی به آن نیست.
- اعضای تیم باید بتوانند مشکلات را با کمک هم حل کنند و از بروز درگیریها جلوگیری کنند ولی گروهها نیازی به آن ندارند.
- اعضای تیم اهداف مشترکی را دنبال میکنند ولی اعضای گروه تنها خصوصیات مشترکی دارند که آنها را دور هم جمع کرده است.
- اعضای تیم باید با هم همکاری داشته باشند ولی اعضای گروه چنین مسئولیتی ندارند.
- در تیمها گاهاً مدیریت و رهبری اشتراکی وجود دارد ولی در گروهها چنین خصوصیاتی وجود ندارد.
همانطور که مشخص است، تیم ها برای پیشبرد اهداف و انجام فرآیندهایی که به تنهایی مشکل هستند، تشکیل میشوند. روابط افراد در تیمها بسیار نزدیکتر و وابستگی کاری آنها بیشتر است. به همین علت هم داشتن روحیات کار تیمی، اهمیت خیلی زیادی برای موفقیت تیم دارد.
دو عامل کلیدی در فعالیت درست تیم: مسئولیت و ارتباط
مسئولیت و ارتباط دو عامل اصلی موفقیت یا عدم موفقیت یک تیم هستند. اعضای تیم باید بتوانند با هم ارتباطات موثر و بهینه داشته باشند. حرفهای هم را بفهمند و بتوانند به درستی منظور خود را منتقل کنند. آنها باید بتوانند نقدهای سازنده داشته باشند و نقد را به خوبی بپذیرند. بحث و گفتوگوی حرفهای و ایدهپردازی هم یکی دیگر از ملزومات یک تیم موفق است.
بعد از ارتباطات، بحث مسئولیت به میان میآید. تقسیم نادرست مسئولیت، عدم شفافیت در مسئولیت و اشتباه گرفتن مسئولیت با وظیفه همگی از عواملی هستند که شکست یک تیم را رقم میزنند. به علاوه انجام نادرست مسئولیت، ساختن چهرهای غیرقابل اتکا و غیرمسئول هم از جمله مواردی هستند که شما را به عنوان یک عضو ناکارآمد تیم، جا میاندازند.
تمامی عواملی که موفقیت یا عدم موفقیت یک تیم را رقم میزنند به نوعی به یکی از دو عامل مسئولیت یا ارتباط یا هردوی آنها مرتبط هستند. یک عضو موثر تیم، تلاش میکند تا در این دو حوزه به طور مستمر خودش را بهتر بکند.
خصوصیات یک عضو موثر تیم
1.آنها شنوندههای خوبی هستند.
اهمیت گوش دادن و شنیدن را دست کم نگیرید. شنوندهی خوب بودن یک مهارت است، شنیدن حرفهای دیگران، به خاطر سپردن نکات مهمی که میگویند، گوش دادن به گلهها و شکایتها، پرسیدن سوالات بیشتر و قطع نکردن صحبت تنها بعضی از خصوصیاتی هستند که شما را به یک شنوندهی خوب و در نتیجه یک عضو موثر تیم، تبدیل میکنند.
شنوندههای خوب، دو مزیت بزرگ دارند. اول این که افراد تیمشان را به خوبی میشناسند و با خصوصیات آنها چه به عنوان یک شخص و چه به عنوان یک عضو حرفهای تیم، آشنایی دارند. این شناخت به هماهنگی بیشتر در میان اعضا منجر میشود و از بروز مشکل جلوگیری میکند. به علاوه هر خواسته یا مسئولیتی که به آنها محول میشود را درست همان طور که خواسته شده انجام میدهند. نکتهی دوم، این است که خوب شنیدن و گوش دادن به حرفهای دیگران، نشانهی احترام است. افراد وقتی میبینند که شما به حرفهایشان توجه میکنید و در هنگام مکالمه تماماً حضور دارید، متوجه احترامی که به آنها میگذارید، میشوند.
2.آنها به همکاران خود احترام میگذارند.
مهم نیست مدیر یک تیم هستید، یک کارمند کهنهکار یا یک تازه وارد. شرط اول تمامی روابط انسانی احترام است. شما باید برای کسی که در تیمتان فعالیت میکند، احترام کافی را قائل باشید و آن را در رفتارتان نشان بدهید. هرگز فراموش نکنید که شأن انسانی هر شخص را نباید زیر پا گذاشت و ارتباطی که احترام در آن نباشد، قطعاً ارتباط ناسالمی است.
چیزی که در بسیاری از تیمها رخ میدهد، تصوری است که رک بودن و حرف زدن صریح را معادل تخریب شخصیتی و بیاحترامی میداند. درست است که اولویت اول شما در کار قطعاً ساخت روابط دوستانه و مهربانی و عطوفت نیست؛ خصوصاً اگر مسئول تیم یا مسئول آموزش یک شخص باشید. با این حال، باید توجه داشته باشید که نقد سازنده و به دور از بیاحترامی و بدرفتاری، اثر مخرب بسیار کمتری دارد.
3.آنها به کمک به دیگران مشتاق هستند.
کمک کردن به دیگران، باید همیشه در صدر وظایف انسانی ما باشد. درست است که بسیاری دوست ندارند از دیگران کمک بگیرند ولی کمک دادن و کمک گرفتن، میتواند فرآیندهای کاری را بسیار بهینهتر به پیش ببرد و از اصطحکاک بیمورد در میان اعضای تیم و در پیشبرد فرآیندها، جلوگیری کند.
درست است که هر فرد وظیفه و مسئولیت مشخصی درون تیم دارد و به احتمال زیاد در شرح وظایفش، کمک به دیگر اعضا در صورت نیاز، نیامده. ولی یک عضو موثر تیم باید به یاد داشته باشد که در تعریف تیم، همکاری، وابستگی، و حرکت به عنوان یک کل منسجم، از اصول اولیه است. در نتیجه کمک به اعضایی که به کمک شما نیاز دارند، قطعاً در بلند مدت به سود شما خواهد بود.
اگر شخصی باسابقه درون تیم هستید، افراد کمتجربهتر را راهنمایی کنید و در صورت لزوم، به آنها کمک کنید. اگر اطلاعاتی دارید که باعث سهولت کار دیگری میشود، از او دریغ نکنید و…
4.آنها میتوانند نقد سازنده داشته باشند.
نقد سازنده نیازی اساسی برای پیشرفت است. نقد را با تخریب اشتباه نگیرید؛ حتی اگر تمامی حرفهایی که میگویید، صحیح هستند، لحن درست و احترام آمیز اهمیت زیادی دارد. اگر کسی کارش را درست انجام نمیدهد، به او تذکر دهید. البته که محل کار جای ملاحظات اشتباه نیست زیرا در نهایت، به خود شخص و به تیم آسیب میرساند. در عوض بیاموزید که چطور دیگران را نقد کنید بی آن که شأن و شخصیتشان را زیر سوال برده و یا دلسردشان بکنید. نقد سازنده، به ما اجازه میدهد تا محیطی رو به رشد و بهبودی بسازیم.
5.آنها میتوانند نقد سازنده را بپذیرند.
همانطور که هر شخص باید بتواند نقد سازنده انجام بدهد، باید بتواند نقدهای سازنده را هم بپذیرد. گارد گرفتن بی جهت در برابر هر نقد و نظر منفی، آغاز درجا زدن و عقب افتادن از دیگران است. بیایید با خودمان صادق باشیم؛ هیچ کس کامل نیست. همهی ما نقصها و اشتباهات خودمان را داریم. این که نقصها و خصوصیات منفی بخشی از شخصیت ما هستند، کاملاً درست است. اما این به معنی آن نیست که نباید برای برطرف کردن کاستیهایمان تلاش کنیم. کاستیها میتوانند به خصوصیات مثبت تبدیل شوند.
اگر شما همیشه دیر به محل کار میرسید و این بخشی از شناسنامهی شما در محل کار و حتی در زندگی شخصی شده است، قرار نیست تا ابد اینطور بمانید. هرکس باید در جهت پیشرفت شخصی خود گام بردارد و تلاش کند اشتباهات خود را تکرار نکند. مهارت شنیدن و پذیرفتن نقد سازنده، یکی از مهمترین خصوصیاتی است که شما میتوانید به عنوان یک عضو موثر تیم داشته باشید زیرا هرچه قدر شما به عنوان یک عضو از تیم، موفقتر باشید، تیم خود را هم موفقتر خواهید کرد.
6.آنها برای یادگیری مشتاق و آمادهی پیشرفت هستند.
پیشرفت و یادگیری مستمر اولین شرط موفقیت است. پرورش شخصی و یاد گرفتن مستمر، یکی از برتریهای بزرگ کار کردن در یک تیم است. یک تیم سالم، از تنوع فکری و مهارتی زیادی بهره میبرد و عموماً در آن افراد تازهکار و کهنهکار در کنار یکدیگر قرار میگیرند. بخشی از فرهنگ کار تیمی، یادگرفتن از دیگران و یاد دادن به دیگران است. شما در یک تیم هستید چون قرار است یکدیگر را کامل کنید؛ نقاط قوت همدیگر را تقویت کرده و نقاط ضعف هم را بهبود ببخشید. در نتیجه فراموش نکنید که همیشه چیزی برای یادگرفتن وجود دارد و یک تیم سالم و قوی، بهترین جا برای آن است.
7.آنها توانایی پذیرش ریسکهای معقول را دارند.
فکر میکنید زندگی سالم، عاری از ریسک و خطر کردن است؟ البته که نه! ریسکهای معقول راهی برای پیشرفت شخص و تیم هستند. قرار نیست تصمیمهای غیرمنقطی بگیرید و ریسکهای غیرقابل توجیه بکنید. بلکه باید یاد بگیرید که در هر کار ارزشمندی، احتمال شکست و ضرر وجود دارد. شاید در جهانی ایدهآل پیشرفت بدون ریسک و خطر ممکن بود ولی اینجا و در دنیای حقیقی، ریسک کردن بخش مهمی از پیشرفت و افزایش بهرهوری است.
ریسکهای معقول، وجه تمایز تیم شما با تیمهای ناسالم و ضعیف هستند. یک ریسک معقول و حساب شده، اغلب میتواند شما را از دیگران متمایز کرده و از رقبا جلو بیندازد. در نتیجه فراموش نکنید که گاهی باید از نقطهی امن خود بیرون آمد و آمادهی رویارو شدن با ترسها و کاستیها شد. اگر نتوانید ریسک کردن را بپذیرید یا برعکس مدام ریسکهای غیرمنطقی داشته باشید، قطعاً خودتان و تیمتان را تضعیف خواهید کرد.
8.آنها اهل خلاقیت و نوآوری هستند.
کار تیمی برای افزایش بهرهوری و تقسیم بهتر وظایف است. در یک تیم سالم، شما باید به طور مستمر با یکدیگر بحث و مذاکره کرده و ایدههای جدید به میدان بیاورید؛ ایدههایی که کار شما و دیگران را یک قدم فراتر برده و شما را به موفقیت نزدیکتر میکند. همیشه همفکری و تبادل نظر بخشی جدایی ناپذیر از کار تیمی بوده است. نوآوری و خلاقیت، به شما اجازه میدهند تا جای پای خود در تیم را محکم کنید. یک تیم خلاق و نوآور، همیشه به سرعت از رقبای خود پیشی میگیرد.
9.آنها میتوانند به درستی ارتباط برقرار کنند.
همانطور که گفتیم، ارتباط صحیح یکی از دو پایهی اصلی کار تیمی است. ارتباطات صحیح به ما اجازه میدهند تا روابط دوستانه و حرفهای خوبی با دیگر اعضای تیممان بسازیم. به علاوه از سوتفاهم جلوگیری میکنند و باعث میشوند کارها روانتر پیش بروند و نیاز به اصلاح و بازبینی کمتر شود. ارتباطات صحیح همچنین باعث میشوند تا به درک بهتری از همتیمیهای خودمان برسیم و اهداف و ارزشهایمان را به هم نزدیکتر بکنیم.
10.آنها برای انجام کارهایشان انگیزههای درونی دارند.
بر کسی پوشیده نیست که یک ساعت کاری معقول و یک حقوق مناسب، اغلب محرک اصلی ما در پذیرفتن کارهای مختلف است. این چیزی جز یک منطق اقتصادی، خصوصاً در وضعیت متزلزل کنونی، نیست. با این وجود، انگیزهی مالی، میل به معروف شدن، یا چیزهایی از این قبیل اگرچه محرکهای خوبی بوده، ولی کافی نیستند.
انگیزههای درونی، میل درونی ما به انجام کارهای مختلف هستند. قرار نیست تک تک فرآیندهای کوچک مرتبط به کار خود را دوست داشته باشید. هرکس در کار خود بخشهایی را دوست ندارد. با این حال، یک عضو موثر و کارآمد تیم، به کلیت کاری که انجام میدهد، علاقه داشته و بسیاری از فرآیندهای آن را دوست دارد.
11.آنها قابل اتکا هستند.
قابل اتکا بودن، یکی از مهمترین خصوصیات یک عنصر مهم تیم است. اگر افراد فکر کنند که نمیتوانند به شما اتکا کنند، شما خیلی زود از تیم کنار گذاشته میشوید. افراد یک تیم باید با هم ارتباط نزدیکی داشته باشند و عموماً فعالیتهایشان به هم وابسته است. این وابستگی به آن معنی است که اگر یکی از اعضا کارش را درست انجام ندهد و شخصی قابل اتکا نباشد، کار به کلی مختل میشود و اوضاع از روند عادی خود خارج میشود.
12.آنها صادق هستند.
صداقت اصل اول هر همکاری سالمی است. خصوصاً در تیمی که قرار است با هم ارتباط تنگاتنگی داشته باشید، عدم صداقت باعث میشود تا کار به بیراهه برود. تیم متوجه ایرادهای خودش نمیشود چون اطلاعاتی که دریافت میکند به اندازهی کافی صادقانه نیست. اعضای آن گمان میکنند میتوانید به تنهایی از پس کاری بربیایید که از عهدهتان خارج است. شاید حتی عدم صداقت، باعث شود سر از جایی در بیاورید که اهداف و ارزشهای کاملاً متفاوتی با شما دارند و یا مسئولیتی به شما میدهند که از مهارتتان خارج است. عدم صداقت، میتواند شما را در مسیر اشتباه قرار دهد و به فرآیند کاری همکارانتان لطمه وارد بکند.
13.آنها توانایی انجام همزمان چند کار را دارند.
اشتباه نکنید؛ منظور این نیست که در حین رانندگی با تلفن حرف بزنید و موقع کتاب خواندن، پادکست گوش بدهید. ولی اغلب، خصوصاً در شرکتهای کوچک یا برعکس در مکانهایی که پروژههای زیادی در پیش دارند، شما بیش از یک مسئولیت ثابت دارید. ممکن است همزمان عضو دو تیم باشید یا دو نقش متفاوت در تیم را بر عهده بگیرید. همهی اینها باعث میشود که نیاز فراوانی به توانایی انجام همزمان پروژههای مختلف داشته باشید.
شما باید بتوانید فضای ذهنی خودتان را به سرعت در میان پروژهها و مسئولیتهای مختلف، تغییر دهید. بلای جان بسیاری از افرادی که در چنین موقعیتهایی قرار میگیرند، گیر کردن دیدگاهها و فضاهای ذهنی در پروژههای مختلف است. دارید همزمان برای یک شرکت لبنیات و یک کتابفروشی تبلیغات مینویسید و گروههای هدف یا تکه کلامها را با هم اشتباه میگیرید. ناتوانی در انجام همزمان چند کار، میتواند موقعیتهای شغلی شما را بسیار محدود کند.
14.آنها انعطافپذیر هستند.
قرار نیست هرچه دیگران به شما سپردند درجا قبول کنید. بلکه باید توانایی وقف دادن خود با شرایط مختلف را داشته باشید. کار یک تیم همیشه بر روی روال عادی پیش نمیرود. ممکن است در میانهی یک پروژهی سنگین، یکی از همکارانتان مریضی سختی بگیرد و شما مجبور شوید بخشی از وظایف او را بر عهده بگیرید. یا شاید برای پایان پروژه مجبور باشید به مدت یک هفته شبها هم در محل کار بمانید.
البته که مجبور نیستید با هر شرایط جدید و ناگهانی کنار بیایید ولی انعطافپذیری یک امتیاز است. وقتی اعضای یک تیم انعطافپذیر باشند، کارها کمتر از روال خارج میشود. از آنجایی که اعضای یک تیم همگی باید در جهت پیشبرد اهداف تیم فعالیت کنند، انعطافپذیر بودن روز به روز حیاتیتر میشود. خود دورکاریهای ایام کرونا نمونهی خوبی از نیاز به انعطافپذیری هستند. قرار نیست فقط چون ناگهان مجبور به دورکاری شدید، همهی کارها و پروژهها مختل شود. انعطافپذیری، مهارت ادامه دادن در شرایط متفاوت است.
15.آنها صنعت حوزهی فعالیت خود را میشناسند.
فقط داشتن مهارت در کاری که انجام میدهید، کافی نیست. هرکس باید صنعت حوزهی فعالیت خود را بشناسد. این یعنی از شرایط کار، مشکلات و معضلات روز، پیشرفتهای علمی جدید حاصل شده، انتظارات و… با خبر باشد. نمیشود در صنعت آموزش ایران فعالیت کنید، مثلاً دبیر باشید، و هیچ دیدی نسبت به کنکور، آموزش و پرورش و یا صنعت آموزش به عنوان یک مبحث جهانی نداشته باشید. خصوصاً در جهان فعلی که با سرعت سرسامآوری در حال تغییر است و قوانینی که مدام تغییر میکنند، شناخت صنعت فعالیت قطعاً چیزی ارزشمند است.
16.آنها توانایی حل مسئلهی خوبی دارند.
توانایی حل مسئله در محیط کاری و در زندگی شخصی مهارتی بسیار پراهمیت است و میتواند شما را به عضو موثر تیم تبدیل کند. مهارتی که خود موضوع رسالههای زیادی بوده است و کسب مهارت در آن کار سخت و زمانبری است. مهارت حل مسئله به ما کمک میکند تا در کمال آرامش منبع یک مشکل یا مسئله را پیدا کنیم و در زمان مناسب راهحلی برای آن ارائه دهیم. این مسئله میتواند یک فرآیند پیجیدهی کسبوکار باشد یا یک موقعیت اضطراری در محل کار. در هرحال، مهارت حل مسئله شما را به عضوی ارزشمند و قابل اتکا در تیم تبدیل میکند.
17.آنها توانایی مدریت صحیح تنش و درگیری را دارند.
این مهارت بسیار شبیه به توانایی حل مسئله و برقراری ارتباط موثر است. تنش در محل کار و خصوصاً در تیمی که همگی وظایف وابسته به هم دارند، اجتناب ناپذیر است. هیچ گاه نمیتوان از اجتماع گروهی از افراد انتظار داشت که تا ابد در صلح بمانند. تنش به علل مختلف راه خود را به محل کار شما پیدا میکند. توانایی مدیریت تنش و درگیری، باعث دوام بیشتر تیم شما میشود. یک درگیری و مشاجرهی ساده در صورت عدم مدیریت صحیح میتواند به یک مشکل بزرگ تبدیل شود. تیمهایی که نمیتوانند تنشهای میان اعضا را به درستی مدیریت کنند، اغلب عمر کوتاهی دارند.
18.آنها روحیات مثبتی دارند و دیگران را تشویق میکنند.
قرار نیست با همکاران خود شبیه به کودکان تشنهی توجه برخورد کنید و مدام با مهر و محبت تشویقشان کنید. قرار هم نیست هرروز با روی گشاده با همه شوخی کنید و ویدیوهای انگیزشی در گروه واتساپ خود بفرستید. دید مثبت در اینجا به آن معنی است که نسبت به آینده به شکل واقعگرایانهای امیدوار باشید. با دیگران با تندی و تلخی برخورد نکنید و به خود و همکارانتان ایمان داشته باشید. افرادی که با دید مثبت وارد کار میشوند، در حدود 10 درصد از دیگر افراد موفقترند.
با این وجود از هیچکس پوشیده نیست که همهی افراد در مواقعی نیاز به تشویق دارند. آدمها وقتی کار بزرگ یا متفاوتی انجام میدهند، همیشه از تشویق همکاران و دوست و آشنا استقبال میکنند. تشویق افراد در زمانی که واقعاً استحقاقش را دارند، روابط دوستانه در محل کار را تقویت میکند و نشان میدهد که شما موفقیت هر شخص را همسو با موفقیت تیم و خودتان میبینید.
19.آنها توانایی پذیرش ایدههای جدید را دارند.
یک تیم پویا محل زایش و پرورش ایدههای نو و تازه است. همفکری و همکاری از مهمترین اصول کار تیمی هستند. گاهی شما نظر و یا ایدهی جدیدی را از یکی از همکارانتان دریافت میکنید؛ همکاری که شاید حتی تنها در فیلدی وابسته به شما کار بکند و دقیقاً از چند و چون کار شما اطلاع نداشته باشد. با این حال، همیشه ایدههای جدید را پیش از رد کردن، به خوبی بررسی کنید. توانایی پذیرش نظرهای جدیدی که شاید با فرآیند روزمرهی کار کردنتان تفاوت داشته باشد، میتواند زمینهی پیشرفت مداوم را فراهم کند.
20.آنها عموم اوقات در دسترس هستند.
درست است که شما تنها تعهد دارید که در ساعت کاری خاصی در دسترس باشید ولی همهی ما میدانیم که اوضاع همیشه بر وقف مراد پیش نمیرود و گاهی اوقات شرایط از دست ما خارج میشود. یک ددلاین به خصوص کسی را مجبور میکند که خارج از ساعت کاری کار کند یا با بروز ناگهانی یک مشکل، به حضور شما نیاز پیدا میشود. به علاوه ساعت کاریهای انعطافپذیر به آن معنی است که کسی ممکن است در ساعتی از شبانه روز که شما مشغول کار نیستید، به نظر یا کمکتان نیاز داشته باشد. در دسترس بودن و کمک کردن به دیگران، در یک تیم مدرن و موفق، بسیار پراهمیت است.
21.آنها هدف اصلی تیم را از یاد نمیبرند.
از مسیر اصلی منحرف شدن و کشیده شدن به فرعیات، یا درگیری بیش از حد در اهداف هفتگی و روزمره، باعث میشود که بسیاری از افراد بدون آن که متوجه شوند، هدف اصلی را فراموش کنند و به بیراهه بروند. یک عضو موثر تیم، هیچ وقت هدف تیم را فراموش نکرده و تمام تلاش خود را میکند که از مسیر اصلی و درست منحرف نشود.
22.آنها مسئولیت خود را میدانند.
در اینجا لازم به ذکر است که وظیفه و مسئولیت با هم متفاوت هستند. به طور کلی، در طول فعالیت شما در یک موقعیت شغلی، وظایف شما به طور مستمر تغییر میکند. وظایف هر شخص در این پروژه با پروژهی دیگر، متفاوت میشود. ولی آنچه که عموماً در تمام طول فعالیت شما در یک محل، نسبتاً ثابت میماند، بحث مسئولیت است. مسئولیت مفهومی کلیتر است که بیشتر به حوزهی فعالیت شما مربوط میشود و نقش شما در سیستم یا سازمان را مشخص میکند.
برای مثال یک کپیرایتر، مسئولیت ثابت کپیرایتینگ و تبلیغنویسی را دارد ولی شرکتی که برای آن کپی مینویسد، نوع کپی که مینویسد و بستر انتشار آن به طور مستمر تغییر میکند و الزامی به ثابت ماندن ندارد. ثابت ماندن مسئولیتها ولی ریشه در مهارتها و تواناییهای ما دارد که معمولاٌ چندان دستخوش تغییر نمیشود. شاید شما کپیرایتر بهتری شوید ولی به ناگهان تبدیل به یک گرافیست یا مترجم نمیشوید. بازتعریف مسئولیت یک عضو تیم، معمولاً به معنی تغییر حوزهی فعالیت او و یا بهبود یا بدتر شدن مقامش در تیم است. یک عضو موثر تیم، مسئولیت خود را به خوبی میداند و از حدود آن خارج نمیشود.
23.آنها کارها را سر وقت انجام میدهند.
وقتشناسی هم از آن خصوصیاتی است که همیشه و در همهجا یک ارزش محسوب میشود. البته که ارزش محسوب شدن آن به آن معنی نیست که تنها یک امتیاز مثبت است؛ ددلاینها به دلیلی تعریف میشوند و عدم انجام به موقع کارها، منطق پشت هر تصمیم را زیر سوال میبرد و یا آن را مختل میکند؛ چیزی که در نهایت به ایجاد اصطکاک و عقب افتادن کار تیم منجر میشود. اهمیت وقتشناسی را نمیتوان در کارکرد تیم، نادیده گرفت.
24.آنها وابستگیهای خود را میشناسند.
منظور از وابستگیها، وابستگیها و علایق عاطفی نیست. بلکه اعضای تیم مسئولیتهای مرتبطی دارند. آنها معمولاً برای انجام درست و به موقع کار خود، نیازمند این هستند که شخص دیگری کار خودش را انجام دهد و خود انجام درست کار آنها هم بر روی دیگری تاثیر میگذارد. شناخت درست وابستگیها یعنی بدانیم در مراحل پیشین تولید، چه کسانی قرار دارند و پس از ما، چه کسانی اثر خود را روی خدمت یا محصول میگذارند.
مثلاً برای پیج اینستاگرام، برای انجام به موقع کار گرافیست، یک ایدهپرداز، یک کپیرایتر و یک تولیدکنندهی محتوا باید وظیفهی خود را انجام دهند. از طرفی انجام به موقع کار گرافیست، میتواند روی وظایف ادمین پیج تاثیر مستقیم بگذارد. در نتیجه شناخت وابستگیها، بخش مهمی از فعالیت مفید و کمدردسر در یک تیم است.
25.آنها پیشداوری نمیکنند.
پیشداوری فقط راجع به افراد نیست. بسیاری از آدمها، خصوصاً کهنهکارترها، در خصوص موقعیتهای شغلی، شرکتها، پروژهها و حتی فرآیندها پیشداوریهای غلط انجام میدهند. آنها بدون داشتن اطلاعات کافی، دربارهی مسائل تصمیم میگیرند. چیزی که میتواند برای تیم به شدت آسیبزا باشد چرا که از بهروز بودن و پرروش روحیه تحلیلگری، جلوگیری میکند.
26.آنها توانایی توضیح صحیح مسئولیت ها و وظایف خود را دارند.
انجام درست وظایف یک بحث است و توانایی توضیح درست آن، بحثی دیگر. زمانی که شما نتوانید کاری که انجام میدهید را به درستی توضیح دهید، نمیتوانید گزارش درستی از عملکرد خود بدهید. به علاوه نمیتوانید نقش خود را به درستی برای دیگران جا بیندازید و به عنوان یک عضو موثر تیم، خودتان را نشان بدهید. این هم در استخدام شما و هم در درک درست همتیمیها از کارتان، تاثیر خواهد گذاشت. درک اشتباه دیگر اعضای تیم از وظایف و مسئولیتهای شما، در درک درست وابستگیها و چیزهایی از این قبیل، آنها را دچار مشکل خواهد کرد.
27.آنها نقاط ضعف و قوت خود را میشناسند.
شناخت درست نقاط ضعف و قوت، به ما کمک میکند تا در نقش مناسب خودمان در تیم فعالیت کنیم. وظیفهای را قبول نخواهیم کرد که با تواناییها و مهارتهایمان همخوانی نداشته باشد. کاری را که ما بهتر از دیگری انجام میدهیم، به دیگری محول نمیشود و به همین سادگی تقسیم بهتر وظایف شکل میگیرد و ما دقیقاً در جایی که به ما نیاز دارند، فعالیت خواهیم کرد.
28.آنها با سرعت درستی کار خود را انجام میدهند.
اینجا منظور از سرعت، ترکیب تندی و جهت است؛ مفهومی که احتمالاً در فیزیک با آن آشنا شدهاید. بحث فقط تحویل قبل از ددلاینها نیست؛ شما باید ریتم انجام وظیفهی صحیحی را داشته باشید. به علاوه باید در مسیر درست حرکت کنید و سرعت بالای شما، باعث کاهش کیفیت کارتان نشود. سرعت درست، ینی انجام پروژه به شکلی هماهنگ با ددلاینها، اهداف، و فعالیتهای سار اعضای تیم
29.آنها ارزشها و معیارهای مرتبطی با تیم خود دارند.
ارزشها و معیارهای همسو با تیم، بسیار در عملکرد درست ما اهمیت دارد. ارزشهای همسو با تیم، مفهومی بسیار نزدیک به وجود انگیزههای درونی است. زمانی که ارزشها و معیارهای شما با تیمتان تفاوت و حتی مغایرت داشته باشد، کار را به نحوی که باید انجام نمیدهید. اصلاً فعالیت در تیمی که ارزشهای همسو با شما ندارد، چندان تصمیم عاقلانهای نیست. شما نمیتوانید عضو موثر تیم باشید اگر به آنچه انجام میدهد، اعتقادی نداشته باشید. اگر حامی حقوق حیوانات هستید، کار کردن در یک شرکت پوشاک چرم، بهترین انتخاب شما نیست.
30.آنها هویت مستقل و وابستهی خود را از هم تمایز میدهند.
مشکلی که افراد در روابط عاشقانه هم گاهی با آن مواجه میشوند، حل کردن هویت مستقل در هویت وابسته است. هویت مستقل شما با هویت شما به عنوان عضوی از تیم، اگرچه با هم ارتباط نزدیکی دارند ولی یکی نیستند. فدا کردن استقلال و هویت شخصی، به هیچ عنوان به نفع تیم نیست. فراموش نکنید که فردیت شما با هویت شما به عنوان بخشی از یک تیم، متفاوت است. از سوی دیگر، قرار نیست هویت مستقل شما، هویت شما در تیم را تحتالشعاع قرار دهد. وقتی قبول میکنید که در یک تیم فعالیت کنید، یعنی آن را به عنوان بخشی از هویت خود، پذیرفتهاید.
سخن آخر
قطعاً کسب تک تک این مهارتها و خصوصیات، کار زمانبری است و ماهر شدن در تک تک این خصوصیات، کار آسانی نیست. این لیست به آن معنی نیست که شما به تک تک این خصوصیات برای موفقیت در تیم نیاز دارید. ولی اگر میخواهید به عضو غیرقابل جایگزینی و موثر تیم تبدیل شوید، سعی کنید این مهارتها را به طور پیوسته در خود تقویت کنید.