بازاریابی پیامکی: sms مارکتینگ.پیامک، این پیرمرد همیشه بهروز!
تو این دنیای پر زرق و برق دیجیتال، جایی که نوتیفها و ریلز و هوش مصنوعی و چتبات از هر گوشه میپرن بیرون، شاید با خودت بگی: «آخه دیگه کی پیامک میخونه؟»
ولی خبر خوب ـ یا شاید شوکهکننده! ـ اینه که پیامک نه تنها نمرده، بلکه بیشتر از همیشه سر و زبون پیدا کرده!
تو سال ۲۰۲۵، با اینکه همه دنبال راههای جدید تعامل با مشتری هستن، SMS مارکتینگ با همون سادگی و بیادعایی که داره، هنوز یکی از مطمئنترین و مؤثرترین ابزارهای بازاریابیه.
چرا؟ چون:
نیاز به اینترنت نداره
پیامش توی شلوغی گم نمیشه
توی ۹۰٪ مواقع، ظرف ۳ دقیقه خونده میشه
و هنوزم احساس شخصیبودن رو به مخاطب منتقل میکنه
آره، پیامک مثل یه دوست قدیمی و قابل اعتماده.
سادهست، ولی کارش رو بلده.
حالا اگه دوست داری بدونی چطوری ازش درست استفاده کنی و دیگه مثل خیلیا، فقط اعصاب مشتری رو با پیام اشتباه خرد نکنی، بیا با هم بریم سراغ بخش بعد.
بازاریابی پیامکی دقیقاً یعنی چی؟
بذار ساده بگم:
بازاریابی پیامکی یعنی فرستادن پیام تبلیغاتی یا اطلاعرسانی برای مشتری، با اجازه خودش، روی گوشیش.
همین. نه پیچیدهست، نه فانتزی. ولی اگه درست اجراش کنی، میتونه تاثیرگذارتر از کلی تبلیغ اینستاگرامی باشه.
فرقش با بقیه چیه؟
ببین تو شبکههای اجتماعی یا ایمیل، مشتری باید خودش بیاد سراغت.
ولی SMS؟
تو مستقیم میری سر اصل مطلب، دقیق وسط جیب یا کیف مشتری!
مثال واقعی:
یه فروشگاه لباس، وقتی یه مشتری ازش خرید میکنه، یه پیامک میفرسته:
«سفارش شما با موفقیت ثبت شد. کدتخفیف بعدی: ۲۰٪ برای خرید بعدی تا ۳ روز آینده.»
نه اپ نیاز داره، نه ایمیل، نه نوتیفیکیشن. همین یه اساماس، میتونه خرید بعدی رو رقم بزنه.
رایجترین استفادهها از پیامک توی بازاریابی پیامکی:
تخفیف و آفرهای فوری
اطلاعرسانی وضعیت سفارش
یادآوری قرار، رزرو یا پرداخت
نظرسنجی کوتاه برای گرفتن بازخورد
فعالسازی مجدد کاربرهای غیرفعال
همه اینا با یه پیام کوتاه، بهجای یه کمپین پرخرج تبلیغاتی!
ولی خب… همین ابزار ساده، اگه بیملاحظه استفاده شه، خیلی راحت میتونه از ابزار جذب مشتری تبدیل بشه به عامل ریزش.
اول از همه: بدون اجازه، پیام نفرست!
بذار همین اول یه چیزو روشن کنیم:
شماره داشتن با اجازه داشتن فرق داره.
خیلیا فکر میکنن چون از مشتری شماره گرفتن (مثلاً موقع ثبتنام، خرید، شرکت در قرعهکشی یا فرم تماس)، دیگه مجازن براش پیامک تبلیغاتی بفرستن.
ولی واقعیت اینه که این کار بیشتر از اینکه “بازاریابی” باشه، مزاحمته.
راه درست چیه؟
اجازه واضح بگیر.
مثلاً یه تیکمارک کنار فرم ثبتنام که نوشته باشه:
«مایلم پیامهای ویژه، تخفیفها و اطلاعیهها رو از طریق پیامک دریافت کنم.»بعد از عضویت، یه پیام تایید بفرست.
یه پیام ساده که بگه:
«ممنون بابت عضویت در سرویس پیامکی ما. اگه منصرف شدی، کلمه «خروج» رو ارسال کن.»حق انصراف رو همیشه باز بذار.
یعنی ته هر پیام بنویس:
«برای لغو اشتراک، عدد 0 را ارسال کنید.»
چون وقتی مخاطب حس کنه گیر افتاده، نهتنها ترک میکنه، بلکه ممکنه بلاکت کنه یا حتی شکایت کنه!
چرا اینقدر روی این قضیه حساسم؟
چون اعتمادی که با یه پیامک اشتباه از بین میره، با ۱۰ کمپین تبلیغاتی هم برنمیگرده.
زمانبندی تو بازاریابی پیامکی همهچیزه
همونطور که یه شوخی تو زمان نامناسب میتونه آزاردهنده باشه، یه پیامک تبلیغاتی تو زمان اشتباه، میتونه مشتری رو فراری بده.
چی اشتباهه؟
فرستادن پیام توی نیمهشب یا ساعت خواب.
فرستادن پیام تو تعطیلات رسمی یا آخر شب پنجشنبهها!
فرستادن چند پیام تو یه روز!
آلارم پیامک مثل زنگ تلفنه؛ وقتی وسط یه جلسه کاری یا خواب عمیق بیاد، تبدیل میشه به دشمن برندت!
چی درسته؟
ساعت طلایی برای ارسال پیامک معمولا بین ۱۰ صبح تا ۵ عصره (بسته به مخاطب هدفت)
اگه مخاطبت کارمنده؟ وسط روز خوبه.
اگه مخاطبت خانمهای خانهدار هستن؟ صبحهای بین ۹ تا ۱۱.
بعد از خرید یا تعامل، بفرست.
مثلاً:
«مرسی بابت خریدتون. اینم یه کدتخفیف برای خرید بعدی »مناسبتمحور باش.
تولد، سالگرد خرید، رویداد خاص؟ این پیامها هم خوشحالکنندهان هم تاثیرگذار.
اگه لیستت منطقهبندی شدهست، ساعت ارسال رو با ساعت محلی اون منطقه تنظیم کن. یه مشتری در تهران با کسی که تو خوزستانه، سبک زندگی و ریتم روزش فرق داره.
زمان اشتباه، حتی بهترین پیام دنیا رو میتونه به اسپم تبدیل کنه.
وقتشناسی توی پیامک، یعنی احترام به مشتری.
چطوری بنویسیم که اساماس، مثل تیر به هدف بخوره؟
فرستادن پیامک تبلیغاتی، مثل نوشتن نامه عاشقانهست؛ باید تو چند خط، دل رو ببری!
۱. با معرفی شروع کن
آدمها توی گوشیشون پر از پیامهای بینام و نشونه. اگه خودتو اول معرفی نکنی، به راحتی پیامت میره تو دستهی «ناشناس → حذف».
مثال درست:
«سلام، منم. برند فلان یه خبر خوب برات داریم!»
مثال غلط:
«تخفیف ویژه!»
۲. خلاصه ولی کامل باش
سقف کاراکتر اساماس ۱۶۰ تاست. یعنی باید مثل یه فشنگ، دقیق و مختصر حرفتو بزنی. پرحرفی ممنوع!
به اصل مطلب برس.
از زبان ساده استفاده کن.
بدون ابهام، بدون ادبیات عجیب.
مثال درست:
«فقط امروز! با کد OFF40، ۴۰٪ تخفیف بگیر از فروشگاه فلان. برای لغو، عدد ۰ رو بفرست.»
۳. پیام شخصیسازی شده = حس صمیمیت
یه «سلام [نام مخاطب]» ساده، میتونه حس کنه که این پیام فقط برای اونه، نه یه انبوهنامه.
از اسم استفاده کن (اگه داری).
از علایق یا سابقه خریدش ایده بگیر.
مثال:
«سلام مریم! از آخرین خریدت ۲ ماه گذشته. این کد تخفیف مخصوص توئه!»
۴. چیکار نکنیم:
از اصطلاحات پیچیده یا کلمات اختصاری عجیب استفاده نکن.
لینکهای عجیبغریب نفرست (مشتری مشکوک میشه).
بدون رضایت، به کسی پیام نده. مزاحمت ایجاد میکنه.
۵. پایان محترمانه داشته باش
همیشه به مخاطب راه بدی که بتونه انصراف بده. هم قانونی، هم اخلاقی، هم برندتو حرفهای نشون میده.
مثال:
«اگه دیگه نمیخوای پیام بگیری، عدد ۹ رو بفرست.»
پیام خوب یعنی پیام کوتاه، واضح، با لحن صمیمی و قابلخروج!
کی و کِی پیام بدیم که اذیت نکنه، اثر بذاره؟
فرستادن پیامک مثل زدن زنگ دره؛ اگه موقع خواب یا وسط جلسه باشه، بیشتر باعث اعصابت خورد شدن میشه تا خوشحالیت! پس زمانبندی، قلب تپندهی اساماس مارکتینگه.
۱. زمانبندی یعنی احترام
مردم گوشیهاشون رو همیشه همراه دارن، ولی این به معنی همیشه در دسترس بودن نیست. پس:
صبح زود؟ نه! کسی دوست نداره با صدای پیام از خواب بپره.
نیمهشب؟ یه راه خوب برای رفتن به بلکلیست مشتری!
بین ساعت ۱۰ صبح تا ۸ شب؟ وقت طلایی!
بهترین زمانها:
ساعت استراحت (مثلاً ناهار)
بعد از اتمام کار روزانه (مثلاً عصر)
بلافاصله بعد از خرید یا تعامل با برند
۲. به موقعیت جغرافیایی هم فکر کن
مشتریهات تو شهرها یا حتی کشورای مختلفن؟ پس تایم زون رو فراموش نکن. چیزی بدتر از بیدار شدن با یک “تخفیف ۲۰٪” نیست وقتی ساعت ۳ صبحه!
۳. پیام بعد از تعامل = اثر چندبرابر
وقتی مشتری خریدی انجام داده، یا از خدماتت استفاده کرده، هنوز برندت تو ذهنشه. اگه اون لحظه پیامی بدی، احتمال اینکه جواب بگیری خیلی بیشتره.
مثال:
«ممنون از خریدتون! با این کد، دفعه بعد ۲۰٪ تخفیف بگیر »
۴. فرکانس ارسال = نه کم، نه زیاد
زیاد بفرستی؟ میشی مزاحم!
کم بفرستی؟ فراموش میشی!
پس چطوری متوجه بشی چند وقت یهبار خوبه؟ تست کن، آنالیز کن، نظر مشتری رو بپرس.
به ساعت، حال و هوای مخاطب و لحظه تعامل فکر کن. یه پیام به موقع، میتونه تبدیل به یه مشتری وفادار بشه!
چی بگیم تو اساماس؟ (محتوای پیام باید چی باشه؟)
فرستادن اساماس فقط این نیست که یه چیزی بگی و تمام. اون ۱۶۰ تا کاراکتر مثل زمین بازی کوچیکیان که باید توش گل بزنی! یعنی با کمترین کلمات، بیشترین اثر رو بذاری. پس چی باید توش باشه؟
۱. معرفی یادت نره (از کجا اومدی؟)
آدما معمولاً شمارهی برند رو ذخیره نمیکنن. پس اگه اول پیام ننویسی «سلام، فلان فروشگاه هستم»، خیلی راحت پیام رو پاک میکنن.
نمونه خوب:
«سلام! منم [نام برند] یه خبر خوب برات داریم…»
۲. حرف اصلی رو زود بزن
مخاطب وقت نداره دنبال قصهی بلند بگرده. از همون اول، اصل مطلب رو بگو:
«۲۰٪ تخفیف فقط تا امشب!»
«سفارشت آمادهست. بیا تحویل بگیر »
«قراره یه محصول جدید رو زودتر از همه ببینی؟»
۳. یک فراخوان عمل داشته باش
تو پیام فقط اطلاع نده، بگو حالا باید چی کار کنه:
«الان خرید کن [لینک]»
«جواب بده تا تخفیف فعال شه»
«برای لغو، عدد ۰ رو بفرست»
بدون فراخوان، پیام نصفهست.
۴. پیشنهاد خاص بده
آدمها فقط وقتی به پیامها توجه میکنن که بدونن قراره چیزی به دست بیارن. پس از تخفیف، امتیاز، دسترسی زودتر یا هر ارزش خاصی استفاده کن:
«فقط برای مشترکین پیامکی: ۳۰٪ تخفیف امروز تا ساعت ۸ شب!»
۵. محتوا باید آدمیزادی باشه!
از اصطلاحات اداری، خشک و عجیب دوری کن. لحن انسانی، صمیمی، و قابل لمس بیشتر جواب میده:
«طبق برنامهریزی ارسال، محصول شما تحویل شد»
«سفارشت رسید امیدواریم دوستش داشته باشی!»
۶. خلاصه و مفید بمون
محدودیت ۱۶۰ کاراکتر، یه چالش خوبه که باعث میشه حواست به اضافهگویی نباشه. هر کلمه باید هدف داشته باشه.
تو اساماس مارکتینگ، مهمترین کار اینه که توی چند کلمه، حس خوبی منتقل کنی، کارت رو معرفی کنی، و کاری کنی که طرف مقابل یه حرکتی بکنه!
از کجا بفهمیم اساماسهامون جواب میدن؟ (تحلیل و آنالیز پیامها)
فرستادن پیام بدون بررسی نتایج، مثل پرت کردن سنگ تو تاریکیه؛ نمیدونی خورد به هدف یا نه. پس حتماً باید برای اساماس مارکتینگت یه سیستم پیگیری و تحلیل داشته باشی تا بفهمی چی داره جواب میده و چی نه.
۱. نرخ باز شدن پیامها (Open Rate)
خبر خوب اینکه اساماس بالاترین نرخ باز شدن رو بین تمام کانالهای بازاریابیه! حدود ۹۸٪ پیامها ظرف ۳ دقیقه باز میشن. پس اگه پیام رو خوب نوشتی ولی کسی اقدام نمیکنه، مشکل از محتواست نه باز شدن.
۲. نرخ کلیک (CTR)
اگر توی پیام لینک گذاشتی (مثلاً لینک خرید یا عضویت)، باید ببینی چند درصد از گیرندهها روش کلیک کردن. این شاخص دقیقاً نشون میده که پیام چقدر جذاب بوده. مثلاً:
پیام A با ۲۰٪ کلیک
پیام B با ۳٪ کلیک
یعنی پیام A هم بهتر نوشته شده، هم بهتر زمانبندی شده.
۳. نرخ لغو عضویت
بعضی وقتها پیام میفرستی و یهدفعه کلی آدم عضویتشون رو لغو میکنن. این یه سیگناله. باید بررسی کنی:
محتوای پیام خیلی تبلیغاتی بوده؟
زیاد پیام دادی؟
زمانبندی درست نبوده؟ (مثلاً صبح زود یا آخر شب؟)
پیشنهاد: یه نرمال منطقی برای نرخ لغو عضویت تعیین کن. اگه از اون بالاتر رفت، یه بررسی سریع انجام بده.
۴. نرخ پاسخ (اگر پیام تعاملیه)
اگه از مخاطب خواستی که جوابی بده (مثلاً عدد ۱ رو بفرسته یا سوالی پرسیدی)، باید ببینی چند درصد واقعاً جواب دادن. این یه معیار طلایی برای تعامل فعاله.
۵. تست A/B حتما انجام بده
همون اساماس رو با دو نسخه مختلف بفرست (مثلاً با دو متن یا زمان متفاوت) و ببین کدوم بهتر جواب میده. این تستا به شدت کمک میکنن بفهمی چه نوع پیامهایی بیشتر اثر دارن.
تحلیل کردن اساماس مارکتینگ فقط یه کار جانبی نیست؛ قلب کاره. تا زمانی که دادهها رو بررسی نکنی، نمیفهمی داری پولتو کجا خرج میکنی یا واقعاً داری نتیجه میگیری یا نه.
حالا بریم سراغ نکتهی مهم بعدی: چطور اساماسهامون رو به بقیه کانالهای بازاریابی وصل کنیم تا یه تجربهی منسجم و خفن بسازیم؟
اساماس مارکتینگ رو با بقیهی کانالها قفل کن! (ترکیب همهجانبه برای تأثیر بیشتر)
فرض کن داری یه گروه ارکستر رهبری میکنی. اساماس فقط یه سازه، اونم ویولن اول! ولی اگه صدای این ساز با بقیه هماهنگ نباشه، ملودی برندت گوشخراش میشه.
برای اینکه بازاریابی اساماسی واقعاً بدرخشه، باید با بقیهی کانالها ترکیب بشه. حالا ببین چجوری این هماهنگی رو بسازیم:
۱. هماهنگی با ایمیل مارکتینگ
وقتی یه کمپین تخفیف میذاری، بهتره اولش ایمیل بری، بعدش اساماس پیگیری.
مثال:
دوشنبه: «ایمیل اطلاعرسانی کمپین تخفیف ۲۴ ساعته»
سهشنبه صبح: «اساماس یادآوری: فقط چند ساعت دیگه مونده!»
اساماس برای مواقعیه که باید زود اقدام بشه یا پیامت فوریه.
۲. همراهی با نوتیفیکیشن اپ
اگه اپلیکیشن داری، اسامسها و نوتیفهاتو طوری زمانبندی کن که همدیگه رو تقویت کنن نه اینکه رو اعصاب باشن.
مثلاً:
اساماس بده که یه ویژگی جدید به اپ اضافه شده.
بعدش تو اپ، نوتیف بده: «آموزش استفاده از این ویژگی»
۳. همافزایی با تبلیغات شبکههای اجتماعی
از این بهتر؟ مخاطب رو توی اینستاگرام جذب کن، بعد ازش شماره بگیر، بعد با اساماس توی لحظههای مهم یادش بنداز که «هی! تو برام مهمی».
یا از کاربر بخوای برای دریافت کد تخفیف عددی رو به یه شماره بفرسته. نتیجه؟ دیتابیس شمارههات هم رشد میکنه.
۴. هماهنگی با تیم فروش و خدمات
هر اسامسی که میفرستی، باید تیم فروشت هم در جریان باشه. چرا؟ چون ممکنه مشتری بلافاصله تماس بگیره و بگه:
«یه پیام برام اومده، دقیقاً منظورش چیه؟»
یا توی خدمات مشتری، اگر گفتی «محصول ارسال شد»، مطمئن باش تیم پشتیبانی هم میدونه اگه کسی زنگ زد چی باید بگه.
۵. همهچی زیر یه سقف باشه (CRM و مارکتینگ اتومیشن)
اگه از ابزارهایی مثل HubSpot، Salesforce یا حتی ابزارهای ایرانی مثل نجوا یا اسمارتک استفاده میکنی، همهی دادهها و پیامهات رو یکپارچه کن. اینکه کی، چه پیامی رو تو چه کانالی دریافت کرده باشه، باید تو دیتای تو مشخص باشه.
اساماس فقط یه کانال نیست؛ یه قطعهست توی پازل تجربهی مشتری. اگه بخوای تأثیرش رو چند برابر کنی، باید بذاریش کنار بقیهی قطعهها. یه سیستم یکپارچه بساز تا اسامس، ایمیل، نوتیف، سوشال و تماس تلفنی، همه با هم یه صدای واحد بسازن.
جمعبندی + یه چکلیست هوشمند برای شروع SMS مارکتینگ
خب، تا اینجا مفصل دربارهی بازاریابی پیامکی گفتیم. حالا بیایم یه جمعبندی کاربردی داشته باشیم که وقتی میخوای واقعاً شروع کنی، بدونی باید از کجا استارت بزنی و چیکار بکنی.
اصل حرف چیه؟
اساماس هنوزم پادشاه توجه لحظهایه.
در دورانی که همه سرشون توی نوتیفها و سوشاله، یه اساماس درستحسابی میتونه مثل یه تلنگر عمل کنه.
ولی به شرطی که با فکر، با اجازه، با زمانبندی درست، و در هماهنگی کامل با بقیهی کانالها باشه.
چکلیست شروع SMS مارکتینگ هوشمندانه
1. اجازه بگیر، ولی حرفهای
فرم ثبتنام جذاب طراحی کن.
با یه هدیه کوچیک مثل تخفیف یا محتوای خاص، مخاطب رو برای عضویت تشویق کن.
پیام خوشامد بفرست و عضویت رو تأیید کن.
2. خودتو معرفی کن (همیشه)
از همون اول اسم برندت رو توی پیام بیار.
واضح بگو چرا این پیام رو میفرستی و مخاطب قراره چی به دست بیاره.
3. همیشه آپشن انصراف بذار
حتی برای پیامهای خدماتی (مثل تأیید سفارش یا پیگیری)، یه لینک یا دستور ساده برای لغو پیام بذار.
4. زمانبندی، زمانبندی، زمانبندی!
توی ساعت خواب یا اوج شلوغی پیام نده.
وقتی مخاطب آمادگی تعامل داره، سر و کلهت پیدا بشه.
ترجیحاً پیامها رو نزدیک به تعاملهای قبلی یا خرید ارسال کن.
5. حرفات رو وزنکشی کن
پیام زیر 160 کاراکتر بمونه.
محتوای اضافی رو حذف کن. یه CTA قوی بذار.
صمیمی بنویس ولی بیادبی یا خلاصهنویسی پیامکی نداشته باش.
6. دیتا رو تحلیل کن و سریع واکنش نشون بده
ببین نرخ باز شدن چقدره؟ نرخ لغو عضویت چطور؟
اگه روند ریزش داری، یه بار دیگه پیامها، زمانبندی یا نوع پیشنهادت رو بررسی کن.
تست A/B یادت نره!
7. یکپارچهسازی فراموش نشه
اساماس باید با ایمیل، سوشال، اپلیکیشن و CRM هماهنگ باشه.
پیامهای تو نباید تکراری یا ضد و نقیض باشن.
ترندهای آینده SMS مارکتینگ (2025 به بعد)
**AI + پیامک:** متن پیامها با کمک هوش مصنوعی شخصیسازی میشن. دقیق، مؤثر، بدون کلیشه.
چت دوطرفه با برند: پیام صرفاً یه اعلان نیست، گفتوگوه. مثلاً: «میخوای پیگیری سفارشتو ببینی؟ فقط عدد 1 رو بفرست.»
لینکهای هوشمند و فرمهای درون پیامک: ثبتنام، نظرسنجی یا بازخورد گرفتن با یه کلیک از توی پیامک.
ادغام با واتساپ و پیامرسانها: پیامک شروع مکالمهست، ادامهش میره توی چتبات یا واتساپ برند.
اساماس مارکتینگ نه قدیمیه، نه کهنه، نه مزاحم.
اگه درست استفاده بشه، سریعترین، شخصیترین و مؤثرترین کانال ارتباط با مشتریه.
با احترام به مخاطب، خلاقیت در محتوا، و تحلیل مداوم، این ابزار میتونه برگ برنده برندت باشه.
روش «4+1» در بازاریابی پیامکی
یکی از کاربردیترین روشها در SMS مارکتینگ، استفاده از کمپینهای تدریجی و مرحلهبهمرحلهست. بهجای فرستادن یک پیام مستقیم با درخواست خرید، ما ذهن مخاطب رو تو چند گام آماده میکنیم:
اول با یه سوال یا درد مشترک ذهنش رو درگیر میکنیم،
بعد با ارائهی یه راهحل کوتاه یا تجربهی موفق، اعتمادسازی میکنیم،
بعد احساس فوریت و اجتماعی بودن میدیم،
و در نهایت دعوت به اقدام (CTA) رو در لحظهای طلایی ارسال میکنیم.
این سبک کمپین باعث میشه مخاطب بدون فشار، با ما همراه شه، خودش تصمیم بگیره، و وقتی CTA اصلی رو دریافت میکنه، آمادگی ذهنی بالاتری برای پاسخ دادن داشته باشه.
در ادامه، یه نمونه واقعی از همین مدل کمپین رو میخونی که در کمپین ثبتنام وبینار و فروش دوره دیجیتال مارکتینگ استفاده شده…
هدف کمپین باهوشانه:
افزایش ثبتنام در وبینار رایگان، فروش کارگاه چهارساعته افزایش مخاطب و مشتری، و هدایت تدریجی شرکتکنندگان به ثبتنام در دورهی دیجیتال مارکتینگ کوانتومی (سهماهه).
پیام اول – درگیرسازی ذهنی (پای اول)
زمان ارسال: صبح روز اول
هدف: جلب توجه، ایجاد کنجکاوی، تحریک درد مشترک
«تا حالا شده محتوای عالی تولید کنی ولی کسی نبینه؟
یا کلی وقت بزاری برای تبلیغ، ولی خروجی صفر؟
یه خبر خوب داریم: وبینار رایگان ۱ ساعته برای ترکوندن جذب مخاطب و مشتری… ثبتنامش فعاله!
[لینک ثبتنام]»
پیام دوم – اعتبارسازی و ارزشدهی (پای دوم)
زمان ارسال: عصر همان روز
هدف: ایجاد اعتماد، ارائه ارزش اولیه
«تو همین وبینار، روش کسی رو میشنوی که فقط با ۳ تا تغییر توی پیجش، تو ۲ هفته اول ۱۸ میلیون فروش داشت.
صفر تا صدش رو یاد میگیری، با مثالهای واقعی.
هنوز ثبتنام نکردی؟ جا نمونی!
[لینک ثبتنام]»
پیام سوم – ایجاد فوریت (پای سوم)
زمان ارسال: صبح روز دوم
هدف: فوریت، آخرین هشدار، بالا بردن نرخ اقدام
«امشب راس ساعت ۸ شب، وبینار رایگان شروع میشه.
بیش از ۳۵۰ نفر ثبتنام کردن. صندلیات رو نگه داشتی؟
[لینک نهایی ثبتنام]»
پیام چهارم – دعوت به خرید کارگاه (CTA اصلی)
زمان ارسال: صبح روز بعد از وبینار
هدف: استفاده از اثر گرم بودن ذهن، دعوت به اقدام مستقیم
«دیشب تو وبینار گفتیم، امروز وقت اقدامه:
ثبتنام کارگاه ۴ ساعته “افزایش مشتری” با هزینه کمتر از ۱ میلیون
فقط تا ساعت ۸ امشب بازه.
[لینک ثبتنام کارگاه]»
تماس تلفنی – پیگیری انسانی برای تبدیل نهایی
زمان تماس: بعد از پیام چهارم، عصر همان روز یا فردای آن
تیم تماس با افرادی که ثبتنام نکردن یا مردد بودن، تماس میگیره و ازشون بازخورد میگیره، سوالاتشون رو جواب میده، و به صورت شخصی دعوتشون میکنه به ثبتنام در کارگاه.